شده - فکر کنند من زیر تأثیر رمان نو، کار این کتاب را انجام داده ام؛ غافل از اینکه رمان در نفس خود تو است، زیرا همزاد توسعه است، و در چند صدایی بودنش ذاتا دموکرانیک است؛ پس با درک چنین تعریفی من نابم ضرورت موضوع، نسبت فاصله ی خودم بازمانی که در آن حضور نداشته ام، و گستردگی زمانی - مکانی موضوع، و تعده آدم های این کتاب و روابط آنها با هم و با خودم کتاب را نوشته ام. و جالب است بیاورم که در آغاز کار حدود سیزده.چهارده شروع منظارت داشته ام که هیچکدام نتوانسته قانعم کند به جز همان شروع اول که سرانجام مجاب شدمام و با رغبت البته، آن را برگزیدمام نکنهی مهم دیگری که در چند و چون پدید آمدن روزگار مهری... برای خودم اهمیت داشته و دارد، مفهوم تأثیر زمانه و موقعیت بر نویسنده، و بازتاب آن در اثر ادبی مربوطه است. و در این باره تأثیر شرایط بعد از انقلاب، احساس پراکندگی و شکنگی و پریشانی، بر من کم و ناچیز نبوده است.
باید اذعان کنم که سیمای آرمانی انان، سیمای آرمانی انسان ایرانی که من آن را در نگاه مثبت خود به رنالیسم، جستوجو می کردم تا حدود واقعی به نسبت های واقعی تغییر بافته است. من به این درک رسیدهام که مردم مادر طول مدت اخیر، دچار پریشانی روحی شده اند به گونه ای که انگار دارند راه زوال اخلاقی را می پیمایند. می بینم و آن به آن تجربه می کنم که اینان به هیچ ارزش و به هیچ هنجاری پابند نیستند، و البته درک میکنم این نوعی واکنش طبیعی آنهاست در مقابل جزینی که در باورهای خود داشتند، و این بی اعتبار شمردن بیشتر معیارها و ارزش ها از جانب ایشان، ناشی از فروریختن باورهایشان است؛ اما چنین ادراکی نتیجه را تغییر نمی دهد. واقعة بدبینانه خواهد بود اگر بگویم ساخت این جامعه نامفاصل و اجزای