نام کتاب: نونِ نوشتن
و جنگ، من که به درخواست مجلهی لاین نوشته بودم و ترجمه اش در شمارهی نوامبر ۱۹۸۸ (مال) آن مجله چاپ شد، فارسی اش سر از مجلهی پست ایران که نمیدانم چه کسانی آن را در خارج منتشر می کنند، در آورده. امشب خبرش را برادرم حین تلفنی از پاریس داد و گفت که سردبیر آن افلانی است. و من چه بکنم؟ چه بکنم وقتی هیچکس احساس مسئولیت نمی کند؟ من برای راجی (مترجم مقاله) گفته و قید کرده بودم، نمی خواهم متن فارسی آن در هیچ مجلهی فارسی زبان آنجا که من نمی شناسمشان چاپ شود و او هم قول داده بود که این شرط را رعایت کرده و متن را در اختیار کسی قرار نخواهد داد مگر در اختیار مجلهی امید که دوستم دکتر حسن مرندی هم این را از من خواست تا اجازه بدهم آنجا چاپ بشود و من موافقت کردم. اما حالا خبرش را می شنوم که پیش از چاپ در مجلهی درخواست کنندهی مقاله، به جای مجلهی امید در پست ایران چاپ شده و برادرم حسین هم در تلفن از این بابت اظهار شرمساری می کند این دیگر خیلی جالب است. هیچ چیز در اختیار من نیست و دیگران توقع دارند من بر تمام کون و مکان تسلط داشته باشم و طوری حرف می زنند که انگار من پست ایران را انتخاب کرده اما واقعا گیج شده ام. آیا نمی بایست طرحی از سیمای مردم مملکتم را در جریان این ده سال خونبار، از طریق نشریهای چون نایم لاین با تیراژ میلیونی به مردم دنیا ارائه دهم؟ و اگر این کار را کردهام و در این میان دیگران نوشتهی مرا مورد سرنت و سوء استفاده های سیاسی، به خصوص آن نوع سیاستی که من نمیشناسم، قرار داده اند؛ من چه کنم؟ واقعا که در عجب دنیای بی اخلاق و بیهوینی گرفتار آمده ام. دنیایی که دیگران نه فقط هیچ باری ای به انسان نمی رسانند بلکه گیر منافع هر کدام شان

صفحه 142 از 208