دسته های مشخص تفکیک کرد؟ کاری که انجام آن نه فقط ساده نیست؛ بلکه چندان دشوار است که هنوز گمان نکنم اندیشه ورزان موفق به روشن کردن آن شده باشند. در اینجا من نمیخواهم طی این یادداشت ساده پاسخ چنین معنای دشوار را بدهم، بلکه می خواهم به نکته ای بپردازم و آن را در این یادداشت بگنجانم که به فکرم رسیده است و نهایت می تواند نوع تازه ای باشد از برداشتهای گوناگون ارائه شده که یکی از وجوه مشخص و رایج آن که آمیخته به مفاخر و غرور ناسیونالینی است، بازنوشته کردم؛ و نوع مشخص دیگر و مقابل نظرگاه قبلی که هرگز آشکارا بر زبان ها نمی آید، مگر در این عبارت خلاصه شود که گفته می شود اما ملت، گهی نیستیم؛ از همان اول هم گهی نبوده ایم.» و در تکمیل این نظر پنهانی هم به این نفل اشاره میشود که اخلابن هر چه لابن، و آنچه من میخواهم بگویم نه این است و نه آن؛ بلکه می خواهم بگویم به این نتیجه رسیده ام که این ملت بر اثر تهاجمات فاتحان هرگز نابود نشده است؛ و این افتخاری بس بزرگ است که ملتی با توجه به خون خواران فاسدی که غالبا بر او حکومت می کرده اند، در بستر هجوم اقوام و قبایل وحشی و بدوی همواره توانسته است چیزی از هویت خود را حفظ کند و در عین حال در صدد احیاء ارزشهای به تطاول رفته ی خود باشد. اما این تمام مطلب نیست و سکه یک روی دیگر هم دارد که خوشبینانخواسته اند آن را ببینند و بازشناسند، و بدبین ها هم به نوبه ی خود نخواسته اند در آن غور کند و خود را بانثار دشنام و زشت گویی به ملت خود، از زحمت تفکر و تفحص در آن رهانیده اند و اگر به حساب شم هنری نظر مرا رد نکنید، همواره همین دو دسته مثبت نگر و منفی نگر بوده اند که هر یک بنا به توجیه خود انقیاد را پذیرفته و آن را بر مردم