نام کتاب: نونِ نوشتن
شاید از چهارده - پانزده سالگی به مسائلی چون ملت، مردم، مملکت فکر کرده ام و سپس مثلهی منیت همواره برایم موضوع ننگر بوده است، اما جوابهایی که در این باره، از طریق نظرات و داوری های این و آن بافتهام غالبأ نارسا بوده اند و نتوانسته اند عمیقا مرا قانع کننده جوابهایی از این مایه که ملت ما تمام شکست ها را بر تابیده است و توانسته است فاتحان را در خود ادغام کند و تحلیل ببرد. معمولا دور از واقعیت و یک سویه است و فقط می تواند برای لحظاتی غرور ملی و گرایش های ناسیونالیستی ما را که خود از شکست های پیاپی تاریخی و تحقیر پی آمد این شکست ها ناشی می شود، ارضاء کند. اما پس از گذر آن لحظات غرورآمیز، ما بار دیگر خود را در نعر واقعیت می بینیم که بسیار تلخ و زهرآگین است و مجالی به احساس غرور و تفاخر نمی دهد. چراکه بلافاصله می تواند این پرسش مطرح شود که حاصل و نتایج آن ادغام کردنها و تحلیل بردن ها، آیا همین است که در پیرامون ما جریان دارد؟ این پرسش بسیار معماها با خود دارد؛ از جمله این معنا که حاصل آن ادغام کردنهای فاتحان را چگونه باید شناخت و به جریان ها و

صفحه 108 از 208