روش اثبات
پدری فرزندش را برای تحصیل نزد معلمی فرستاد.
پس از چند سال جوان تحصیلات خود را به پایان رساند و با غرور به خانه بازگشت.
پدرش از او پرسید: چگونه می توانیم در مورد آن چه نمی بینیم چیزی بدانیم؟ مثلا از کجا می توانیم مطمئن شویم که خداوند در همه جا هست؟
پسر جوان شروع کرد به تکرار کردن درس هایی که یاد گرفته بود.
در این حین پدر حرف او را قطع کرد و گفت:
- این حرفهای پیچیده، پاسخ درستی به سؤال من نیست. آیا هیچ راه ساده و قابل فهمی برای جواب دادن به یک آدم عامی وجود ندارد؟
- تا جایی که من میدانم خیر، من یک آدم تحصیل کرده هستم و با دانشی که دارم دلایل و توضیحاتم را ارائه می کنم.
- ظاهرا در این مدت فقط پول خودم و وقت تو را تلف کرده ام.
پدر، پسرش را به آشپزخانه برد، ظرف بزرگی را پر از آب کرد و بعد مقداری نمک در ظرف ریخت. سپس هر دو خانه را ترک کردند تا کمی در خیابانها قدم بزنند. وقتی به خانه بازگشتند پدر به پسر گفت به آشپزخانه برو و نمکی را که در ظرف ریختم برایم بیاور.
پسر گفت: نمکی در ظرف نیست چون تمام آن در آب حل شده.
پدری فرزندش را برای تحصیل نزد معلمی فرستاد.
پس از چند سال جوان تحصیلات خود را به پایان رساند و با غرور به خانه بازگشت.
پدرش از او پرسید: چگونه می توانیم در مورد آن چه نمی بینیم چیزی بدانیم؟ مثلا از کجا می توانیم مطمئن شویم که خداوند در همه جا هست؟
پسر جوان شروع کرد به تکرار کردن درس هایی که یاد گرفته بود.
در این حین پدر حرف او را قطع کرد و گفت:
- این حرفهای پیچیده، پاسخ درستی به سؤال من نیست. آیا هیچ راه ساده و قابل فهمی برای جواب دادن به یک آدم عامی وجود ندارد؟
- تا جایی که من میدانم خیر، من یک آدم تحصیل کرده هستم و با دانشی که دارم دلایل و توضیحاتم را ارائه می کنم.
- ظاهرا در این مدت فقط پول خودم و وقت تو را تلف کرده ام.
پدر، پسرش را به آشپزخانه برد، ظرف بزرگی را پر از آب کرد و بعد مقداری نمک در ظرف ریخت. سپس هر دو خانه را ترک کردند تا کمی در خیابانها قدم بزنند. وقتی به خانه بازگشتند پدر به پسر گفت به آشپزخانه برو و نمکی را که در ظرف ریختم برایم بیاور.
پسر گفت: نمکی در ظرف نیست چون تمام آن در آب حل شده.