ادامه دهد ولی متوجه شد که نمی تواند.
- بین چه بلایی به سرم آوردید! آنقدر سعی کردم چگونگی حرکتم را توضیح دهم که راه رفتن یادم رفت.
میمون به دیگری گفت: میبینی! وقتی سعی می کنی همه چیز را توضیح دهی اینطور میشود. پس دوباره به غروب آفتاب خیره شد تا از آن لذت ببرد.
- بین چه بلایی به سرم آوردید! آنقدر سعی کردم چگونگی حرکتم را توضیح دهم که راه رفتن یادم رفت.
میمون به دیگری گفت: میبینی! وقتی سعی می کنی همه چیز را توضیح دهی اینطور میشود. پس دوباره به غروب آفتاب خیره شد تا از آن لذت ببرد.