نام کتاب: مثل یک ببر زندگی کن
حکیم و طبیب

پادشاهی به درد کمر دچار شده بود. دستور داد حکیمی را که همه می گفتند در کار خود بسیار حاذق است به قصر دعوت کنند تا او را معالجه کند.
وقتی حکیم به بالین شاه رسید گفت برای این که دردی را معالجه کنیم باید اثرات جسمی و روحی را با هم پیدا کنیم.
اگر پادشاه احساس گناهی دارند یا وجدانشان ناراحت است بهتر است آنها را بیان کنند تا کمی از فشار عصبی که دارند کاسته شود. آنگاه به سراغ ناراحتی جسمی برویم.
پادشاه با عصبانیت گفت: من کسی را لازم دارم که بدون این که از من سؤال کند دردم را درمان کند و به درون من کاری نداشته باشد.
حکیم از حضور پادشاه مرخص شد و چند ساعت بعد به همراه شخص دیگری بازگشت. اعلی حضرتا، روش کار من این طور است که برای تسکین درد به سراغ روح آدمها هم میروم ولی چون شما علاقه ای به این کار ندارید نمی توانم به شما کمک بکنم.
اما این مرد که دوست من است عادت ندارد با بیمارانش صحبت کند و فقط به جسم آنها توجه می کند. او یک دامپزشک است.

صفحه 63 از 98