ایمان و عبادت
شاگردی از استادش سؤال می کرد:
آیا از عبادت چیز مهمتری وجود دارد؟
استاد به او گفت به حیاط مدرسه برو و از درختی که آنجاست شاخه ای را قطع کن و بیاور.
شاگرد چنین کرد.
استاد پرسید:
- آیا درخت هنوز زنده است؟
- بله استاد همان طور که قبلا بود.
- حالا برو و ریشه درخت را قطع کن.
- ولی استاد اگر این کار را بکنم درخت خواهد مرد.
- عبادت هم مثل شاخه درختی است که ریشه اش ایمان است. ایمان بدون عبادت میتواند وجود داشته باشد اما عبادت بدون ایمان بیمعنی است.
شاگردی از استادش سؤال می کرد:
آیا از عبادت چیز مهمتری وجود دارد؟
استاد به او گفت به حیاط مدرسه برو و از درختی که آنجاست شاخه ای را قطع کن و بیاور.
شاگرد چنین کرد.
استاد پرسید:
- آیا درخت هنوز زنده است؟
- بله استاد همان طور که قبلا بود.
- حالا برو و ریشه درخت را قطع کن.
- ولی استاد اگر این کار را بکنم درخت خواهد مرد.
- عبادت هم مثل شاخه درختی است که ریشه اش ایمان است. ایمان بدون عبادت میتواند وجود داشته باشد اما عبادت بدون ایمان بیمعنی است.