گل نرگس
داستان به وجود آمدن گل نرگس را تقریبا همه میدانند.
یک افسانه یونانی حکایت می کند که نرگس جوان زیبایی بود که شیفته چهره خود شده بود و هر روز برای دیدن صورت خود به کنار برکه آب می رفت و در آن خیره می شد. روزی آنقدر جذب زیبایی خود شده بود که در آب افتاد و غرق شد و در محل غرق شدن او گلی رویید که آن را نرگس نامیدند.
اسکار وایلد نویسنده و شاعر انگلیسی پایان دیگری برای این حکایت روایت کرده است که می گوید: پس از مرگ نرگس مردم به لب برکه آمدند و متوجه شدند که آب شیرین برکه شور شده است.
- ای برکه چرا گریه می کنی؟
- من برای نرگس گریه می کنم.
- واقعا عجیب نیست که چنین گریه می کنی، تو هر روز می توانستی ساعت ها به زیبایی او خیره شوی و اکنون از آن زیبایی بینصیبی.
برکه با تعجب گفت: مگر نرگس زیبا بود؟
- تو که باید این را بهتر بدانی. او هر روز ساعت ها کنار تو می نشست و خیره میشد.
- من هیچ گاه متوجه زیبایی نرگس نشدم. هر زمان او به کنار من می آمد و به آبها مینگریست من تصویر زیبایی خودم را در چشمان او میدیدم و لذت می بردم.
داستان به وجود آمدن گل نرگس را تقریبا همه میدانند.
یک افسانه یونانی حکایت می کند که نرگس جوان زیبایی بود که شیفته چهره خود شده بود و هر روز برای دیدن صورت خود به کنار برکه آب می رفت و در آن خیره می شد. روزی آنقدر جذب زیبایی خود شده بود که در آب افتاد و غرق شد و در محل غرق شدن او گلی رویید که آن را نرگس نامیدند.
اسکار وایلد نویسنده و شاعر انگلیسی پایان دیگری برای این حکایت روایت کرده است که می گوید: پس از مرگ نرگس مردم به لب برکه آمدند و متوجه شدند که آب شیرین برکه شور شده است.
- ای برکه چرا گریه می کنی؟
- من برای نرگس گریه می کنم.
- واقعا عجیب نیست که چنین گریه می کنی، تو هر روز می توانستی ساعت ها به زیبایی او خیره شوی و اکنون از آن زیبایی بینصیبی.
برکه با تعجب گفت: مگر نرگس زیبا بود؟
- تو که باید این را بهتر بدانی. او هر روز ساعت ها کنار تو می نشست و خیره میشد.
- من هیچ گاه متوجه زیبایی نرگس نشدم. هر زمان او به کنار من می آمد و به آبها مینگریست من تصویر زیبایی خودم را در چشمان او میدیدم و لذت می بردم.