نام کتاب: مثل یک ببر زندگی کن
انسان کامل

پیر با دوستش صحبت می کرد که دوستی از او پرسید:
چرا تا به امروز ازدواج نکرده ای؟
پیر پاسخ داد:
در جوانی تصمیم به ازدواج داشتم ولی می خواستم برای زندگی‌ام زن کاملی را پیدا کنم. دشت و صحرا را به دنبال زن کامل جست و جو کردم تا به دمشق رسیدم. در آنجا با زن زیبارویی آشنا شدم که بسیار اهل معنویت بود ولی متأسفانه دل به دنیا نداشت.
سفرم را ادامه دادم تا به اصفهان رسیدم در آنجا با زنی آشنا شدم که هم اهل دنیا بود و هم از عالم معنویت بهره داشت ولی متأسفانه چهره ی زیبایی نداشت.
از آنجا هم سفر کردم تا به قاهره وارد شدم. در آنجا با زنی آشنا شدم که از زیبایی بهره داشت اهل معنویت بود و امور دنیایی را هم رها نکرده بود.
- پس چرا او را به همسری انتخاب نکردی؟
- دوست من، او هم در انتظار مردی کامل بود!

صفحه 16 از 98