چشمانش حلقه زد. اگر می توانست افکارش را بیان کند قطعا می گفت که از تلاشی که برای راندن آدمها کردند هدف این نبود. منظور از انقلابی که میجر پیر تخمش را در ذهن آنها کاشت وحشت و کشتار نبود. اگر خود او تصویری از آینده را مجسم می کرد، تصویری بود از اجتماع حیوانات در امان از گرسنگی و شلاق، در تساوی، و هرکس فراخور ظرفیت خود کار می کرد و قوی حامی ضعیف بود، همانطور که خود او در شب نطق میجر جوجه مرغابیها را محافظت کرده بود. در عوض نمیدانست چرا به روزی افتاده بودند که کسی از وحشت سگهای درنده جرات اظهار نظر نداشت و ناظر تکه پاره شدن دوستانش و شاهد اعترافات آنها به جنایاتشان بودند. فکر طغیان در سرش نبود. می دانست با تمام شرایط موجود وضعشان بهتر از زمان جونز است، و مهمترین کار جلوگیری از بازگشت بشر است. می دانست باید وفادار بماند، بیشتر کار کند، دستورات را اجرا کند و پیشوایی ناپلئون را قبول داشته باشد. اما منظور از رنجی که او و سایر حیوانات برده بودند این نبود. به این منظور نبود که آسیاب بادی را ساخته بودند و خود را هدف گلوله های جونز قرار داده بودند. افکار کلوور این بود، هر چند قادر به بیانش نبود.
بالاخره احساس کرد خواندن سرود «حیوانات انگلیس» تا حدی می تواند جایگزین کلماتی شود که از عهده ادایش بر نمی آید و لذا شروع به خواندن سرود کرد. حیوانات دیگر که گرد وی نشسته بودند با او هم صدا شدند و سه بار آن را پیاپی با هماهنگی تمام ولی آهسته و با لحنی پرسوز خواندند. هرگز این سرود را این گونه نخوانده بودند.
تازه دور سوم را تمام کرده بودند که سکوئیلر همراه دو سگ رسید و معلوم بود برای گفتن مطلب مهمی آمده است. اعلام کرد که طی امریه رفیق ناپلئون سرود «حیوانات انگلیس» منسوخ گردید. از این تاریخ به بعد خواندن آن ممنوع است.
حیوانات یکه خوردند.
موریل فریاد کشید، «چرا؟»
سکوئیلر آمرانه گفت، «رفیق، به این دلیل که دیگر حاجتی به آن نیست. سرود «حیوانات انگلیس» سرود انقلاب بود و در حال حاضر انقلاب به ثمر رسیده است و
بالاخره احساس کرد خواندن سرود «حیوانات انگلیس» تا حدی می تواند جایگزین کلماتی شود که از عهده ادایش بر نمی آید و لذا شروع به خواندن سرود کرد. حیوانات دیگر که گرد وی نشسته بودند با او هم صدا شدند و سه بار آن را پیاپی با هماهنگی تمام ولی آهسته و با لحنی پرسوز خواندند. هرگز این سرود را این گونه نخوانده بودند.
تازه دور سوم را تمام کرده بودند که سکوئیلر همراه دو سگ رسید و معلوم بود برای گفتن مطلب مهمی آمده است. اعلام کرد که طی امریه رفیق ناپلئون سرود «حیوانات انگلیس» منسوخ گردید. از این تاریخ به بعد خواندن آن ممنوع است.
حیوانات یکه خوردند.
موریل فریاد کشید، «چرا؟»
سکوئیلر آمرانه گفت، «رفیق، به این دلیل که دیگر حاجتی به آن نیست. سرود «حیوانات انگلیس» سرود انقلاب بود و در حال حاضر انقلاب به ثمر رسیده است و