پی بردند. به یاد داشتند و یا فکر می کردند که به یاد دارند که سنوبال در جنگ گاودانی پیشاپیش همه حیوانات حمله کرد و حیوانات متفرق را گرد آورد و به حمله تشویق کرد و یک لحظه، حتی وقتی که ساچمه های تفنگ جونز پشتش را مجروح کرده بود، نایستاد. ابتدا کمی مشکل بود این کارها را با طرفداری از جونز منطبق کرد. حتی باکسر که سوال نمی کرد متحیر بود. نشست و پاهای جلو را زیر بدنش تا کرد، چشمانش را بست و با کوشش بسیار افکارش را منظم کرد. گفت، «من باور نمی کنم. من خودم دیدم که سنوبال در جنگ گاودانی با شجاعت جنگید. مگر خود ما بلافاصله پس از جنگ به او نشان شجاعت حیوانی درجه یک ندادیم؟»
سکوئیلر در پاسخ گفت: «رفیق اشتباه کردیم. حالا از روی مدارک محرمانه ای که بدست آورده ایم می فهمیم که او می خواسته است ما را گمراه کند.»
باکسر گفت، «ولی او زخمی شد و ما همه دیدیم که از جراحتش خون جاری است.»
سکوئیلر فریاد کشید، «این هم قسمتی از نقشه بود! تیر جونز فقط مختصر خراشی ایجاد کرد. اگر شما می توانستید بخوانید من این مطلب را از روی نوشته خودش به شما نشان میدادم. نقشه شان این بود که سنوبال در موقع حساس علامت عقب نشینی دهد و مزرعه را به دشمن واگذار کند. و تا حدی هم موفق شد- یعنی رفقا می توانم بگویم که اگر شجاعت رهبر ما رفیق ناپلئون نبود او در توطئه خود کاملا موفق می شد. مگر به خاطر ندارید درست وقتی که جونز و کسانش در داخل حیاط بودند چطور سنوبال پشت کرد و فرار کرد و عده ای از حیوانات هم به دنبالش رفتند؟ و آیا باز به خاطر ندارید درست لحظه ای که همه را وحشت گرفته بود و چنین به نظر می رسید که همه چیز از دست رفته است، رفیق ناپلئون با فریاد «مرگ بر بشریت!» جلو شتافت و دندانهایش را به پای جونز فرو برد؟» سکوئیلر از سمتی به سمتی پرید و با صدای بلند گفت، «رفقا این را که حتما به خاطر دارید؟» وقتی سکوئیلر قضایا را اینقدر دقیق ترسیم کرد به نظر حیوانات آمد که همه را به خاطر دارند. به هر حال فرار سنوبال را در لحظه بحرانی جنگ به یاد آوردند. اما باکسر هنوز قانع نشده بود.
سکوئیلر در پاسخ گفت: «رفیق اشتباه کردیم. حالا از روی مدارک محرمانه ای که بدست آورده ایم می فهمیم که او می خواسته است ما را گمراه کند.»
باکسر گفت، «ولی او زخمی شد و ما همه دیدیم که از جراحتش خون جاری است.»
سکوئیلر فریاد کشید، «این هم قسمتی از نقشه بود! تیر جونز فقط مختصر خراشی ایجاد کرد. اگر شما می توانستید بخوانید من این مطلب را از روی نوشته خودش به شما نشان میدادم. نقشه شان این بود که سنوبال در موقع حساس علامت عقب نشینی دهد و مزرعه را به دشمن واگذار کند. و تا حدی هم موفق شد- یعنی رفقا می توانم بگویم که اگر شجاعت رهبر ما رفیق ناپلئون نبود او در توطئه خود کاملا موفق می شد. مگر به خاطر ندارید درست وقتی که جونز و کسانش در داخل حیاط بودند چطور سنوبال پشت کرد و فرار کرد و عده ای از حیوانات هم به دنبالش رفتند؟ و آیا باز به خاطر ندارید درست لحظه ای که همه را وحشت گرفته بود و چنین به نظر می رسید که همه چیز از دست رفته است، رفیق ناپلئون با فریاد «مرگ بر بشریت!» جلو شتافت و دندانهایش را به پای جونز فرو برد؟» سکوئیلر از سمتی به سمتی پرید و با صدای بلند گفت، «رفقا این را که حتما به خاطر دارید؟» وقتی سکوئیلر قضایا را اینقدر دقیق ترسیم کرد به نظر حیوانات آمد که همه را به خاطر دارند. به هر حال فرار سنوبال را در لحظه بحرانی جنگ به یاد آوردند. اما باکسر هنوز قانع نشده بود.