جونز نیستید؟ »
بار دیگر این بحث جوابی نداشت. چرا که حتما حیوانات طالب بازگشت جونز نبودند اگر لازمه بحث یکشنبه ها، بازگشت جونز بود، بحث باید موقوف میشد. باکسر که تا این وقت فرصت داشت به افکارش نظمی دهد به نمایندگی از طرف احساسات عمومی گفت: «اگر رفیق ناپلئون چنین گفته است مسلما صحیح است.» و از این تاریخ باکسر شعار «همیشه حق با ناپلئون است» را بر شعار خصوصی «من بیشتر کار خواهم کرد» اضافه نمود.
شدت سرما دیگر شکسته بود و کشت بهاری شروع شده بود. در اتاقی را که سنوبال در آنجا نقشه آسیاب بادی را کشیده بود بسته بودند و چنین فرض می شد که نقشه ها از روی زمین پاک شده است. هر یکشنبه صبح ساعت ده حیوانات برای اخذ دستورات هفتگی جمع می شدند. جمجمه میجر پیر را که اسکلتی از آن باقی مانده بود از پای دیوار باغ میوه از قبر درآورده بودند و روی کنده درختی در پای میله پرچم کنار تفنگ گذاشته بودند و چنین مقرر شده بود که پس از برافراشتن پرچم حیوانات قبل از دخول به انبار بزرگ با احترام از جلو آن رژه روند. در این ایام طرز نشستن حیوانات چون سابق که دور هم می نشستند نبود. ناپلئون و سکوئیلر و خوک دیگری به نام مینی ماس که در ساختن آهنگ و سرودن شعر غریزه ای داشت روی سکو می نشستند و نه سگ نیم دایره ای دور آنها تشکیل می دادند و سایر خوکها پشت سر آنها قرار داشتند. بقیه حیوانات مقابل آنها و در وسط انبار می نشستند. ناپلئون دستورات هفتگی را با صدایی خشن و سرباز وار می خواند و حیوانات پس از یک بار خواندن سرود حیوانات انگلیس متفرق میشدند.
در یکشنبه سوم بعد از اخراج سنوبال حیوانات در کمال تعجب شنیدند که ناپلئون اعلام داشت که آسیاب بادی ساخته می شود. او برای تغییر عقیده اش دلیلی ابراز نداشت و صرفا به حیوانات گوشزد کرد که این امر مستلزم کار فوق العاده است و چه
بار دیگر این بحث جوابی نداشت. چرا که حتما حیوانات طالب بازگشت جونز نبودند اگر لازمه بحث یکشنبه ها، بازگشت جونز بود، بحث باید موقوف میشد. باکسر که تا این وقت فرصت داشت به افکارش نظمی دهد به نمایندگی از طرف احساسات عمومی گفت: «اگر رفیق ناپلئون چنین گفته است مسلما صحیح است.» و از این تاریخ باکسر شعار «همیشه حق با ناپلئون است» را بر شعار خصوصی «من بیشتر کار خواهم کرد» اضافه نمود.
شدت سرما دیگر شکسته بود و کشت بهاری شروع شده بود. در اتاقی را که سنوبال در آنجا نقشه آسیاب بادی را کشیده بود بسته بودند و چنین فرض می شد که نقشه ها از روی زمین پاک شده است. هر یکشنبه صبح ساعت ده حیوانات برای اخذ دستورات هفتگی جمع می شدند. جمجمه میجر پیر را که اسکلتی از آن باقی مانده بود از پای دیوار باغ میوه از قبر درآورده بودند و روی کنده درختی در پای میله پرچم کنار تفنگ گذاشته بودند و چنین مقرر شده بود که پس از برافراشتن پرچم حیوانات قبل از دخول به انبار بزرگ با احترام از جلو آن رژه روند. در این ایام طرز نشستن حیوانات چون سابق که دور هم می نشستند نبود. ناپلئون و سکوئیلر و خوک دیگری به نام مینی ماس که در ساختن آهنگ و سرودن شعر غریزه ای داشت روی سکو می نشستند و نه سگ نیم دایره ای دور آنها تشکیل می دادند و سایر خوکها پشت سر آنها قرار داشتند. بقیه حیوانات مقابل آنها و در وسط انبار می نشستند. ناپلئون دستورات هفتگی را با صدایی خشن و سرباز وار می خواند و حیوانات پس از یک بار خواندن سرود حیوانات انگلیس متفرق میشدند.
در یکشنبه سوم بعد از اخراج سنوبال حیوانات در کمال تعجب شنیدند که ناپلئون اعلام داشت که آسیاب بادی ساخته می شود. او برای تغییر عقیده اش دلیلی ابراز نداشت و صرفا به حیوانات گوشزد کرد که این امر مستلزم کار فوق العاده است و چه