بود، فقط یک خوک می توانست آنطور بدود، ولی سگها هم تقریبا پشت پاشنهاش می دویدند. ناگهان سنوبال لغزید و همه تصور کردند الان است که سگها او را بگیرند، ولی بلند شد و با سرعت زیادتری شروع به دویدن کرد. سگها داشتند دوباره به او می رسیدند حتی یکی از آنها پوزهاش را به دم سنوبال رساند ولی او با حرکتی دمش را رها ساخت و با بکار بردن منتهای تلاش و وقتی که فقط فاصله کمی بینشان بود به سوراخی در پرچین خزید و دیگر دیده نشد.
حیوانات ساکت و وحشتزده به طویله بازگشتند و پس از لحظه ای سگها جست و خیز کنان سر رسیدند. ابتدا هیچ کس نمیدانست این موجودات از کجا آمده اند ولی مسئله به زودی حل شد. سگها همان تولههایی بودند که ناپلئون از مادرهایشان گرفته بود و شخصا پرورش داده بود. با آنکه به رشد کامل نرسیده بودند هیکلی درشت و قیافهای درنده چون گرگ داشتند. همه نزدیک ناپلئون ایستادند و برایش دم جنباندند و حیوانات دیدند که آنها همانطور دم میجنباندند که قبلا سگها برای جونز دم تکان میدادند. ناپلئون در حالیکه سگها دنبالش بودند روی سکویی که قبلا میجر ایستاده بود ایستاده و نطق کرده بود رفت. اعلام کرد از این تاریخ جلسات صبحهای یکشنبه دایر نخواهد شد، چون غیر ضروری و موجب اتلاف وقت است. در آتیه تمام مسایل مربوط به کار مزرعه در کمیته مخصوصی متشکل از خوکان و تحت ریاست خودش بررسی خواهد شد. جلسات خصوصی خواهد بود و نتیجه تصمیمات بعدا به اطلاع سایرین خواهد رسید. اجتماع صبحهای یکشنبه برای ادای احترام به پرچم و خواندن سرود حیوانات انگیس و اخذ دستورات هفتگی ادامه خواهد داشت، ولی دیگر مذاکره و بحث صورت نخواهد گرفت . حیوانات که هنوز تحت تاثیر ضربه رانده شدن سنوبال بودند، از این اخطار به کلی خود را باختند. چند تایی از آنها اگر می توانستند راه صحیحی برای استدلال پیدا کنند اعتراض می کردند. حتی باکسر به طرز مبهمی ناراحت بود گوشهایش را خواباند و کاکلش را چندین بار تکان داد و سخت تلاش کرد که به افکارش نظمی دهد ولی
حیوانات ساکت و وحشتزده به طویله بازگشتند و پس از لحظه ای سگها جست و خیز کنان سر رسیدند. ابتدا هیچ کس نمیدانست این موجودات از کجا آمده اند ولی مسئله به زودی حل شد. سگها همان تولههایی بودند که ناپلئون از مادرهایشان گرفته بود و شخصا پرورش داده بود. با آنکه به رشد کامل نرسیده بودند هیکلی درشت و قیافهای درنده چون گرگ داشتند. همه نزدیک ناپلئون ایستادند و برایش دم جنباندند و حیوانات دیدند که آنها همانطور دم میجنباندند که قبلا سگها برای جونز دم تکان میدادند. ناپلئون در حالیکه سگها دنبالش بودند روی سکویی که قبلا میجر ایستاده بود ایستاده و نطق کرده بود رفت. اعلام کرد از این تاریخ جلسات صبحهای یکشنبه دایر نخواهد شد، چون غیر ضروری و موجب اتلاف وقت است. در آتیه تمام مسایل مربوط به کار مزرعه در کمیته مخصوصی متشکل از خوکان و تحت ریاست خودش بررسی خواهد شد. جلسات خصوصی خواهد بود و نتیجه تصمیمات بعدا به اطلاع سایرین خواهد رسید. اجتماع صبحهای یکشنبه برای ادای احترام به پرچم و خواندن سرود حیوانات انگیس و اخذ دستورات هفتگی ادامه خواهد داشت، ولی دیگر مذاکره و بحث صورت نخواهد گرفت . حیوانات که هنوز تحت تاثیر ضربه رانده شدن سنوبال بودند، از این اخطار به کلی خود را باختند. چند تایی از آنها اگر می توانستند راه صحیحی برای استدلال پیدا کنند اعتراض می کردند. حتی باکسر به طرز مبهمی ناراحت بود گوشهایش را خواباند و کاکلش را چندین بار تکان داد و سخت تلاش کرد که به افکارش نظمی دهد ولی