نام کتاب: قلعه حیوانات
ساختن یا نساختن آسیاب بادی برای اتخاذ رای مطرح شود. وقتی حیوانات در طویله جمع شدند سنوبال برخاست و با اینکه گاه به گاه بیاناتش با بع‌بع گوسفندان قطع میشد دلایل خود را برای ساختن آسیاب بادی عرضه کرد. بعد ناپلئون برای جواب به پا خاست. در نهایت آرامش گفت که آسیاب بادی چیز مزخرفی است و توصیه کرد که کسی به ساختنش رای ندهد و با عجله نشست. نطقش بیش از سی ثانیه طول نکشید و به نظر می آمد که برای تاثیر بیانش تقریبا اهمیتی قائل نیست. بعد سنوبال برخاست و پس از نهیب به گوسفندان که باز بع‌بع می کردند، با حرارت از آسیاب بادی سخن گفت. تا این وقت حیوانات به دو دسته مساوی تقسیم شده بودند اما در یک لحظه فصاحت سنوبال این تعادل را بر هم زد. با جملاتی پر آب و تاب تصویری از آن روز که کارهای پست از گرده حیوانات برداشته میشد مجسم ساخت. کار را از ماشین خرمن کوبی و شلغم خوردکنی هم جلوتر برده بود، می گفت: نیروی برق می تواند ماشین خرمن پاک کنی را هم به کار اندازد، زمین را شخم بزند، نخاله ها را خورد کند و زمین را صاف و خرمن را درو کند، به علاوه در آخورهای حیوانات روشنایی، آب سرد و گرم و بخاری برقی خواهد بود. وقتی که نطقش به پایان رسید دیگر شک و تردیدی نبود که کفه رای به کدام طرف متمایل است. اما در این لحظه ناپلئون برپاخاست از گوشه چشم نگاهی به سنوبال انداخت و صدای مخصوصی کرد که تا آن روز از او شنیده نشده بود.
در اثر این صدا عوعوی وحشتناکی از خارج شنیده شد و نه سگ عظیم که قلاده برنج کوب به گردنشان بود جست و خیز کنان میان انبار پریدند و مستقیم به سنوبال حمله بردند. اگر سنوبال به موقع نجنبیده بود شکمش پاره میشد. لحظه بعد سنوبال بیرون در بود و سگها دنبالش. حیوانات که از تعجب و وحشت زبانشان بند آمده بود همگی جلو در جمع شده بودند و بهت‌زده سنوبال و سگها را نگاه می کردند. سنوبال در طول چمن و به سمتی که به جاده اصلی منتهی می شد در حال دویدن

صفحه 32 از 85