نام کتاب: قلعه حیوانات
ظاهرش پیدا بود که از وضعش راضی است. از آن پس حیوانات دیگر اسمی از مالی نبردند. در ژانویه هوا خیلی سرد شد. زمین مزرعه چون سنگ سفت بود و هیچ کاری در مزرعه پیش نمی رفت. جلسات متعددی در طویله تشکیل شد و خوکها سرگرم طرح نقشه کار فصل آینده بودند. پذیرفته شده بود که خوکها، که به وضوح از دیگر حیوانات زیرکتر بودند، تمام تصمیمات را درباره خط مشی مزرعه بگیرند، ولی این تصمیمات به اکثریت آرا تصویب شود. اگر بگو مگوهای بین سنوبال و ناپلئون نبود این ترتیب مناسب بود اما این دو هر وقت امکان داشت با هم مخالفت کنند، مخالفت می کردند. اگر یکی از آن دو پیشنهاد میداد جو به میزان بیشتر کاشته شود، دیگری می گفت جو صحرایی بیشتر کاشته شود، و اگر یکی می گفت که فلان مزرعه برای کشت کلم پیچ مناسب است دیگری می گفت آن زمین فقط مناسب کشت چغندر است. هر کدام پیروانی داشتند و مباحثات سختی در می گرفت. در جلسات معمولا سنوبال برنده اکثریت آرا بود، چون خوب حرف می زد، اما ناپلئون خارج از جلسات موفقتر بود. مخصوصا در گوسفندان نفوذ بسیاری داشت این اواخر گوسفندها یاد گرفته بودند که با بع‌بع «چهار پا خوب، دو پا بد» به جا و بیجا جلسات را بر هم زنند. مخصوصا در لحظات حساس نطق سنوبال بیشتر بع‌بع «چهار پا خوب، دو پا بد» بلند میشد. سنوبال چند شماره قدیمی مجله برزگر و دامدار را به دقت مطالعه کرده بود و پر از طرح و نقشه برای توسعه و عمران مزرعه بود. در مورد زهکشی و کود شیمیایی عالمانه صحبت می کرد و برای صرفه‌جویی در کار، نقشه بغرنجی تهیه دیده بود که طبق آن حیوانات مدفوع خود را هر روز در یک نقطه مشخص از مزرعه میریختند. ناپلئون از خود طرحی نداشت و فقط به آرامی می گفت که منتظر فرصت مناسبی است. ولی هیچیک از کشمکشهای آن دو به شدت اختلافی که سر آسیاب بادی پیدا کردند نبود. در چراگاه در محلی که از ساختمان مزرعه زیاد دور نبود پشته ای بود که مرتفعترین نقطه قلعه بود و سنوبال پس از بررسی کامل اعلام داشت این محل برای برپا کردن یک آسیاب بادی که بتواند مولد برق را به کار اندازد و به مزرعه نیروی برق بدهد مناسب است. با

صفحه 29 از 85