نام کتاب: قلعه حیوانات
یکی از حیوانات با تعجب گفت «پس مالی کجاست؟ » در واقع اثری از مالی نبود، برای یک لحظه وحشت زیادی ایجاد شد، ترس این می رفت که نکند آدمها به طریقی به او آسیب رسانده باشند یا حتی او را با خود برده باشند. مالی را بالاخره در آخورش در حالیکه سر را زیر یونجه‌ها مخفی کرده بود پیدا کردند. از همان لحظه شلیک تفنگ فرار کرده بود. وقتی حیوانات پس از یافتن مالی برگشتند دیدند که شاگرد مهتر که در واقع بیهوش شده بود حالش به جا آمده و به چاک زده است.
حیوانات با هیجان بسیار دوباره گرد هم جمع شدند. هر یک با اوج صدای خویش داستان هنرنمایی خود را در جنگ شرح میداد. بدون مقدمه جشنی به خاطر فتح و پیروزی بر پا شد.
پرچم بالا رفت و سرود «حیوانات انگلیس » چندین بار خوانده شد. بعد هم از گوسفند شهید تشییع مجللی به عمل آمد و بوته خاری بر مزارش کاشته شد. سنوبال کنار قبر نطق کوتاهی ایراد کرد و به لزوم آمادگی همه حیوانات و در صورت ضرورت به جانفشانی در راه قلعه حیوانات تاکید کرد. حیوانات به اتفاق آرا تصمیم گرفتند که نشانی نظامی به اسم نشان "شجاعت حیوانی درجه یک" داشته باشند و آن را در همان وقت و همان جا به سنوبال و باکسر اعطا کردند. مدال برنجی بود و در واقع از یراق اسبها در یراق خانه به دست آمده بود. قرار شد مدال یکشنبه‌ها و روزهای تعطیل به سینه نصب شود. نشان "شجاعت حیوانی درجه دو" یی هم تهیه شد و به گوسفند شهید اعطا گشت . در اطراف اسم جنگ بحث زیادی شد و بالاخره آن را جنگ گاودانی نامیدند، چون یورش از گاودانی شروع شد. تفنگ جونز را که روی گل مانده بود با فشنگهایی که می دانستند در مزرعه به جا مانده است به نشانه مهمات در پای چوب پرچم گذاشتند و قرار شد تفنگ را سالی دوبار شلیک کنند یک مرتبه در دوازدهم اکتبر سالگرد جنگ گاودانی و یک مرتبه در نیمه تابستان سالروز انقلاب.

صفحه 27 از 85