خرمن کوبی هم شده بود دسته ای از کبوتران میان هوا چرخی زدند و با هیجان فرود آمدند. جونز و کلیه آدمهایش به علاوه شش تن از مزرعه فاکس وود و پینج فیلد از دروازه پنج کلونه وارد شده بودند و از راه ارابهرو به سوی مزرعه می آمدند و همه غیر از جونز که پیشاپیش می آمد و تفنگی در دست داشت، چماق و چوب داشتند. مسلم بود که به منظور تسخیر مجدد قلعه می آیند. از مدتها پیش انتظار این امر می رفت و تمام احتیاط لازم به عمل آمده بود. سنوبال که جنگهای ژول سزار را از روی یک نسخه قدیمی که در خانه یافته بود مطالعه کرده بود مسئول عملیات دفاعی بود و فورا دستورات لازم را صادر کرد و ظرف دو دقیقه هر حیوانی سر پست خود حاضر بود. به محضی که آدمها به مزرعه نزدیک شدند سنوبال اولین حمله را آغاز کرد. کبوترها که کل تعدادشان بالغ بر سی و پنج بود پرواز کنان در هوا روی سر مردم فضله انداختند، و هنگامی که آدمها سرگرم رفع این گرفتاری بودند اردکها که پشت پرچین مخفی بودند حمله کردند و ماهیچه های پای آنان را به شدت منقار زدند. این قسمت در واقع فقط مانور کوچکی بود و صرفا به منظور ایجاد بی نظمی مختصری طرح شده بود و آدمها به سهولت غازها را به وسیله چوب راندند. سپس سنوبال به حمله دوم پرداخت.
موریل و بنجامین و همه گوسفندان در حالیکه سنوبال پیشاپیش آنان بود به جلو حمله ور شدند. و از هر سو آدمها را شاخ و لگد می زدند . بنجامین پشتش را کرده بود و با سمهای کوچکش جفتک پرانی می کرد. این بار نیز قدرت آدمها با کفشهای میخدار و چوب دستی بیش از تحمل حیوانات بود. همه با نعره ای که سنوبال کشید و به منزله علامت عقب نشینی بود برگشتند و از راهرو به حیاط گریختند.
آدمها فریاد پیروزی کشیدند. دشمنان را همان طور که انتظار داشتند در حال فرار دیدند و با بی نظمی به تعقیب آنان پرداختند. این همان بود که سنوبال می خواست . به محض اینکه همه آنها به میان حیاط رسیدند سه اسب، سه ماده گاو و بقیه خوکها که در گاودانی کمین کرده بودند ناگهان از پشت آنها سر در آوردند و راه را بر آدمها
موریل و بنجامین و همه گوسفندان در حالیکه سنوبال پیشاپیش آنان بود به جلو حمله ور شدند. و از هر سو آدمها را شاخ و لگد می زدند . بنجامین پشتش را کرده بود و با سمهای کوچکش جفتک پرانی می کرد. این بار نیز قدرت آدمها با کفشهای میخدار و چوب دستی بیش از تحمل حیوانات بود. همه با نعره ای که سنوبال کشید و به منزله علامت عقب نشینی بود برگشتند و از راهرو به حیاط گریختند.
آدمها فریاد پیروزی کشیدند. دشمنان را همان طور که انتظار داشتند در حال فرار دیدند و با بی نظمی به تعقیب آنان پرداختند. این همان بود که سنوبال می خواست . به محض اینکه همه آنها به میان حیاط رسیدند سه اسب، سه ماده گاو و بقیه خوکها که در گاودانی کمین کرده بودند ناگهان از پشت آنها سر در آوردند و راه را بر آدمها