هفت فرمان
۱) هر چه دو پاست دشمن است.
۲) هر چه چهار پاست یا بال دارد، دوست است.
۳) هیچ حیوانی لباس نمی پوشد.
۴) هیچ حیوانی بر تخت نمی خوابد.
۵) هیچ حیوانی الکل نمی نوشد.
۶) هیچ حیوانی حیوان کشی نمی کند.
۷) همه حیوانات برابرند.
خیلی پاکیزه نوشته شد، و جز اینکه "دوست" "دوصت" نوشته شده بود و یکی از "و" ها وارونه بود املای بقیه درست بود.
سنوبال همه را برای استفاده سایرین با صدای بلند قرائت کرد. همه حیوانات با حرکت سر موافقت کامل خود را ابراز داشتند و زیرکها فورا مشغول از بر کردن فرامین شدند.
سنوبال قلم مو را پرت کرد و فریاد کشید «و حالا رفقا به پیش، بسوی یونجه زار! بیایید عزم خود را جزم کنیم تا محصول یونجه زار را در مدتی کوتاهتر از جونز و آدمهایش برداشت کنیم.» اما در این موقع سه ماده گاو که مدتی بود به نظر بی تاب می آمدند با صدای بلند شروع به ماق کشیدن کردند. بیست و چهار ساعت بود که دوشیده نشده بودند و پستانهایشان رگ کرده بود. خوکها پس از کمی فکر به دنبال سطل فرستادند و نسبتا موفقانه گاوها را دوشیدند، و دیری نکشید که پنج سطل از شیر کف کرده خامه دار پر شد و بسیاری از حیوانات با علاقه فراوان به آن چشم دوختند. یکی می گفت "این همه شیر را چه باید کرد؟"
یکی از مرغها گفت: جونز گاهی مقداری از آن را با نواله قاطی می کرد. ناپلئون خود را
۱) هر چه دو پاست دشمن است.
۲) هر چه چهار پاست یا بال دارد، دوست است.
۳) هیچ حیوانی لباس نمی پوشد.
۴) هیچ حیوانی بر تخت نمی خوابد.
۵) هیچ حیوانی الکل نمی نوشد.
۶) هیچ حیوانی حیوان کشی نمی کند.
۷) همه حیوانات برابرند.
خیلی پاکیزه نوشته شد، و جز اینکه "دوست" "دوصت" نوشته شده بود و یکی از "و" ها وارونه بود املای بقیه درست بود.
سنوبال همه را برای استفاده سایرین با صدای بلند قرائت کرد. همه حیوانات با حرکت سر موافقت کامل خود را ابراز داشتند و زیرکها فورا مشغول از بر کردن فرامین شدند.
سنوبال قلم مو را پرت کرد و فریاد کشید «و حالا رفقا به پیش، بسوی یونجه زار! بیایید عزم خود را جزم کنیم تا محصول یونجه زار را در مدتی کوتاهتر از جونز و آدمهایش برداشت کنیم.» اما در این موقع سه ماده گاو که مدتی بود به نظر بی تاب می آمدند با صدای بلند شروع به ماق کشیدن کردند. بیست و چهار ساعت بود که دوشیده نشده بودند و پستانهایشان رگ کرده بود. خوکها پس از کمی فکر به دنبال سطل فرستادند و نسبتا موفقانه گاوها را دوشیدند، و دیری نکشید که پنج سطل از شیر کف کرده خامه دار پر شد و بسیاری از حیوانات با علاقه فراوان به آن چشم دوختند. یکی می گفت "این همه شیر را چه باید کرد؟"
یکی از مرغها گفت: جونز گاهی مقداری از آن را با نواله قاطی می کرد. ناپلئون خود را