شارلوت جواب داد: «شاید بد هم نباشد که آدم در چنین مواردی خودش را جلو بقیه نگه دارد، اما این قدر احتیاط کردن گاهی به ضرر آدم تمام می شود. اگر زنی با مهارت کامل احساس خود را از طرف مقابل مخفی نگه دارد، شاید فرصت جلب توجه طرف مقابل را از دست بدهد. در این صورت، دیگر فایده ای ندارد که هیچ کس قضیه را نفهمیده باشد. در هر دلبستگی و علاقه ای هم قدردانی وجود دارد و هم خودبینی، طوری که نمی شود با خیال راحت این چیزها را به حال خود گذاشت. شروع کردنش راحت است... کمی توجه طبعا کافی است. اما کمتر کسی این قدر دل و جرئت دارد که بدون تشویق و رغبت واقعأ عاشق بشود. در نود درصد موارد، بهتر است زن بیشتر از چیزی که حس می کند مهر و محبت نشان بدهد. بینگلی مسلم خواهرت را دوست دارد، اما اگر خواهرت قدمی برندارد و کمکش نکند، شاید بینگلی هیچ وقت از دوست داشتن جلوتر نرود.»
ولی خواهرم به اقتضای طبیعتش قدم بر می دارد. وقتی من علاقه خواهرم به بینگلی را تشخیص می دهم، بینگلی هم قاعدتا باید این را بفهمد، مگر این که خیلی از مرحله پرت باشد.»
«ولی الیزا، یادت باشد که بینگلی به اندازه تو خلق و خوی خواهرت را نمی شناسد.»
«ولی اگر زنی به مردی بی اعتنا نباشد، و برای پنهان نگه داشتن احساساتش کاری هم نکند، مرد خودش باید تشخیص بدهد.»
«اگر یک چیزهایی بیند، خب، باید هم تشخیص بدهد. البته بینگلی و جین همدیگر را کم نمی بینند، اما هیچ وقت هم پیش نیامده که چند ساعتی با هم باشند. تازه، همیشه توی جمع های بزرگ همدیگر را می بینند، و اصلا نمی توانند تمام مدت با هم صحبت کنند. جین باید از هر نیم ساعتی که گیرش می آید استفاده کند و محبت او را جلب کند. وقتی خیالش از او راحت شد، آن وقت فرصت دارد تا هر قدر دلش می خواهد عاشق تر بشود.»
الیزابت جواب داد: «موقعی که چیزی مطرح نباشد جز اینکه شوهر
ولی خواهرم به اقتضای طبیعتش قدم بر می دارد. وقتی من علاقه خواهرم به بینگلی را تشخیص می دهم، بینگلی هم قاعدتا باید این را بفهمد، مگر این که خیلی از مرحله پرت باشد.»
«ولی الیزا، یادت باشد که بینگلی به اندازه تو خلق و خوی خواهرت را نمی شناسد.»
«ولی اگر زنی به مردی بی اعتنا نباشد، و برای پنهان نگه داشتن احساساتش کاری هم نکند، مرد خودش باید تشخیص بدهد.»
«اگر یک چیزهایی بیند، خب، باید هم تشخیص بدهد. البته بینگلی و جین همدیگر را کم نمی بینند، اما هیچ وقت هم پیش نیامده که چند ساعتی با هم باشند. تازه، همیشه توی جمع های بزرگ همدیگر را می بینند، و اصلا نمی توانند تمام مدت با هم صحبت کنند. جین باید از هر نیم ساعتی که گیرش می آید استفاده کند و محبت او را جلب کند. وقتی خیالش از او راحت شد، آن وقت فرصت دارد تا هر قدر دلش می خواهد عاشق تر بشود.»
الیزابت جواب داد: «موقعی که چیزی مطرح نباشد جز اینکه شوهر