نام کتاب: غرور و تعصب
نقصی است که رواج دارد. با این چیزهایی که من مطالعه کرده ام به این نتیجه رسیده ام که واقعا رواج دارد. ذات بشر مستعد آن است. بین ما آدمها کمتر کسی پیدا می شود که به خاطر این یا آن خصوصیت یا کیفیت ، چه واقعی چه خیالی، خودش را برتر احساس نکند. خودخواهی و غرور دو چیز متفاوت اند، هرچند که معمولا مترادف گرفته می شوند. ممکن است کسی مغرور باشد اما خودخواه نباشد. غرور بیشتر به تصور ما از خودمان بر می گردد، خودخواهی به چیزی که دیگران درباره ما می گویند.»
لوکاس کوچولویی که همراه خواهرهایش آمده بود بلند گفت: «من اگر مثل آقای دارسی پولدار بودم، اهمیتی نمی دادم که چه قدر مغرورم. چند تا سگ شکاری می گرفتم و هر روز یک بطر شراب می خوردم.»
خانم بنت گفت: «پس خیلی بیشتر از ظرفیتت می خوردی. من اگر تو را در آن حال می دیدم فوری بطری را از دستت می گرفتم.»
پسرک اعتراض کرد و گفت که خانم بنت نباید چنین کاری بکند. خانم بنت باز هم گفت که همین کار را می کند، و این بگو مگو تا آخر دیدارشان ادامه پیدا کرد.

صفحه 22 از 431