فصل ۸
رفتار و اخلاق کلنل فیتز ویلیام را خیلی تحسین و تأیید کردند. خانم ها همه احساس می کردند که او به گذران اوقات شان در روزینگز رنگ و بوی تازه ای می دهد. اما چند روز طول کشید تا دعوتشان کردند، چون تا وقتی مهمان در آن خانه بود به وجود این خانم ها چه نیازی بود. بالاخره، در روز عید پاک، حدود یک هفته بعد از ورود آقایان، به چنین دعوتی مفتخر شدند، و تازه از آن ها خواسته شد که بعد از بیرون آمدن از کلیسا برای شب نشینی به آن جا بروند. در این یک هفته خیلی کم لیدی کاترین یا دخترش را دیده بودند. کلنل فیتز ویلیام البته چند بار به خانه کشیشی سر زده بود، اما آقای دارسی را فقط در کلیسا دیده بودند.
دعوت البته پذیرفته شد، و رأس ساعت مقرر همه به جمع حاضر در اتاق پذیرایی لیدی کاترین ملحق شدند. سرکار علیه با ادب و نزاکت آن ها را پذیرفت، اما معلوم بود که از مصاحبت آن ها به اندازه مواقعی که مهمان نداشت رضایت حاصل نمی کند. عملا هم فقط به قوم و خویش های خودش توجه داشت و با آن ها، بخصوص آقای دارسی، بیش از هر کس دیگری حرف می زد.
کلنل فیتز ویلیام از دیدن آن ها واقعاً خوشحال شده بود. هر چیزی در
رفتار و اخلاق کلنل فیتز ویلیام را خیلی تحسین و تأیید کردند. خانم ها همه احساس می کردند که او به گذران اوقات شان در روزینگز رنگ و بوی تازه ای می دهد. اما چند روز طول کشید تا دعوتشان کردند، چون تا وقتی مهمان در آن خانه بود به وجود این خانم ها چه نیازی بود. بالاخره، در روز عید پاک، حدود یک هفته بعد از ورود آقایان، به چنین دعوتی مفتخر شدند، و تازه از آن ها خواسته شد که بعد از بیرون آمدن از کلیسا برای شب نشینی به آن جا بروند. در این یک هفته خیلی کم لیدی کاترین یا دخترش را دیده بودند. کلنل فیتز ویلیام البته چند بار به خانه کشیشی سر زده بود، اما آقای دارسی را فقط در کلیسا دیده بودند.
دعوت البته پذیرفته شد، و رأس ساعت مقرر همه به جمع حاضر در اتاق پذیرایی لیدی کاترین ملحق شدند. سرکار علیه با ادب و نزاکت آن ها را پذیرفت، اما معلوم بود که از مصاحبت آن ها به اندازه مواقعی که مهمان نداشت رضایت حاصل نمی کند. عملا هم فقط به قوم و خویش های خودش توجه داشت و با آن ها، بخصوص آقای دارسی، بیش از هر کس دیگری حرف می زد.
کلنل فیتز ویلیام از دیدن آن ها واقعاً خوشحال شده بود. هر چیزی در