فصل ۵
در سفر روز بعد همه چیز برای الیزابت تازه و جالب بود. روحیه شادی داشت، چون دیده بود حال خواهرش خوب است و دیگر نگران سلامتی اش نبود. تازه، فکر سفر به شمال هم خوشحالش می کرد.
وقتی از جاده اصلی به جاده ای وارد شدند که به هانسفرد می رفت، چهارچشمی دنبال خانه کشیش می گشتند و هر بار که جاده پیچ و تاب می خورد انتظار داشتند این خانه را ببینند. یک طرف آنها حصارهای روزینگز پارک بود. الیزابت با یادآوری چیزهایی که درباره ساکنان آن شنیده بود لبخند زد.
بالاخره خانه کشیش را دیدند. باغی که شیبش به طرف جاده بود، خانه ای که وسط آن بود، حصارهای سبز و پرچین های برگ بو، همه و همه نشان دهنده این بود که دارند وارد خانه کشیشی می شوند. آقای کالینز و شارلوت توی درگاه منزل ظاهر شدند و کالسکه مقابل دروازه کوچکی ایستاد که با معبر سنگریزه ای کوتاهی به خانه منتهی می شد. همه سر تکان می دادند و لبخند می زدند. یک دقیقه بعد از کالسکه پیاده شدند و از دیدار یکدیگر اظهار خوشوقتی کردند. خانم کالینز با شور و شعف به دوست خود خوشامد گفت، و الیزابت که این استقبال محبت آمیز را می دید بیش از پیش از آمدن خود احساس رضایت می کرد. زود متوجه شد که رفتارهای آقای قوم و خویش بعد از
در سفر روز بعد همه چیز برای الیزابت تازه و جالب بود. روحیه شادی داشت، چون دیده بود حال خواهرش خوب است و دیگر نگران سلامتی اش نبود. تازه، فکر سفر به شمال هم خوشحالش می کرد.
وقتی از جاده اصلی به جاده ای وارد شدند که به هانسفرد می رفت، چهارچشمی دنبال خانه کشیش می گشتند و هر بار که جاده پیچ و تاب می خورد انتظار داشتند این خانه را ببینند. یک طرف آنها حصارهای روزینگز پارک بود. الیزابت با یادآوری چیزهایی که درباره ساکنان آن شنیده بود لبخند زد.
بالاخره خانه کشیش را دیدند. باغی که شیبش به طرف جاده بود، خانه ای که وسط آن بود، حصارهای سبز و پرچین های برگ بو، همه و همه نشان دهنده این بود که دارند وارد خانه کشیشی می شوند. آقای کالینز و شارلوت توی درگاه منزل ظاهر شدند و کالسکه مقابل دروازه کوچکی ایستاد که با معبر سنگریزه ای کوتاهی به خانه منتهی می شد. همه سر تکان می دادند و لبخند می زدند. یک دقیقه بعد از کالسکه پیاده شدند و از دیدار یکدیگر اظهار خوشوقتی کردند. خانم کالینز با شور و شعف به دوست خود خوشامد گفت، و الیزابت که این استقبال محبت آمیز را می دید بیش از پیش از آمدن خود احساس رضایت می کرد. زود متوجه شد که رفتارهای آقای قوم و خویش بعد از