آقای بنت گفت: «درست است، اما خیالتان راحت باشد، هر جور آدمی که قسمت تان بشود مادر مهربانی دارید که حداکثر استفاده را خواهد کرد.»
معاشرت با ویکهام کمکی بود به رفع دلتنگی هایی که اتفاقات اخیر نصیب بسیاری از افراد خانواده لانگبورن کرده بود. زیاد با او نشست و برخاست می کردند. روراستی و صراحت هم به بقیه محاسن او اضافه شد. کل چیزهایی که الیزابت شنیده بود، صحبت های ویکهام در مورد آقای دارسی، و تمام بلاهایی که او از آقای دارسی کشیده بود، حالا علنا موضوع بحث و صحبت بود. همه هم خوششان می آمد که حتی قبل از خبردار شدن از این جور مسائل نیز از آقای دارسی بدشان می آمده.
دوشیزه بنت تنها کسی بود که فکر می کرد شاید شرایط مخففه ای نیز در این دعوا وجود داشته باشد که اهالی هرتفردشر از آن خبر ندارند. صفا و سادگی همیشگی اش در هر حال جایی برای احتمال های دیگر باقی می گذاشت، و او امکان اشتباه و سوء تفاهم را منتفی نمی دانست... اما بقیه، همه آقای دارسی را محکوم می کردند و او را بدترین آدم دنیا می دانستند.
معاشرت با ویکهام کمکی بود به رفع دلتنگی هایی که اتفاقات اخیر نصیب بسیاری از افراد خانواده لانگبورن کرده بود. زیاد با او نشست و برخاست می کردند. روراستی و صراحت هم به بقیه محاسن او اضافه شد. کل چیزهایی که الیزابت شنیده بود، صحبت های ویکهام در مورد آقای دارسی، و تمام بلاهایی که او از آقای دارسی کشیده بود، حالا علنا موضوع بحث و صحبت بود. همه هم خوششان می آمد که حتی قبل از خبردار شدن از این جور مسائل نیز از آقای دارسی بدشان می آمده.
دوشیزه بنت تنها کسی بود که فکر می کرد شاید شرایط مخففه ای نیز در این دعوا وجود داشته باشد که اهالی هرتفردشر از آن خبر ندارند. صفا و سادگی همیشگی اش در هر حال جایی برای احتمال های دیگر باقی می گذاشت، و او امکان اشتباه و سوء تفاهم را منتفی نمی دانست... اما بقیه، همه آقای دارسی را محکوم می کردند و او را بدترین آدم دنیا می دانستند.