از لحاظ مادی، این ازدواج قابل قبولی است. به خاطر همه هم که شده باور کن که شارلوت شاید به این قوم و خویش ما احساس احترام و محبت دارد.»
«به خاطر تو سعی می کنم هر چیزی را باور کنم. اما از این جور عقاید هیچ کس خیری نمی بیند. من اگر فکر می کردم شارلوت او را دوست دارد، به فهم و شعورش بیشتر شک می کردم. الان فقط در مورد احساس قلبی اش نظر خوشی ندارم. جین عزیز، آقای کالینز مرد از خودراضی، قلنبه گو، کوته فکر و ابلهی است. تو هم مثل من این را می دانی. تو هم باید مثل من احساس کنی زنی که با او ازدواج می کند قاعدتا درست فکر نمی کند. نمی توانی از چنین زنی دفاع کنی، حتی اگر شارلوت لوکاس باشد. به خاطر یک نفر آدم نمی شود معنای اصول اخلاقی و صداقت را عوض کرد. تو نمی توانی به خودت یا من بقبولانی که خودخواهی همان عاقبت اندیشی است و عدم فهم و تشخیص خطر همان امنیت خاطر بابت خوشبختی است.»
جین در جواب گفت: «فکر می کنم در مورد هر دو تند می روی، و من امیدوارم که وقتی آنها را با هم خوشبخت دیدی خودت متوجه بشوی. ولی بگذریم. تو به چیز دیگری هم اشاره کردی. از دو مورد گفتی. من منظورت را می فهمم ولی از تو خواهش می کنم، لیزی عزیز، که خیال نکنی آن شخص قابل سرزنش است. نباید بگویی که نظرت درباره اش عوض شده ، چون واقعاً ناراحتم می کنی، نباید به همین زودی خیال کنیم که از روی قصد و نیت به ما صدمه زده اند. نباید انتظار داشته باشیم یک مرد جوان پر شر و شور همیشه مراقب و گوش به زنگ باشد. خیلی وقت ها ما با خیالات مان خودمان را فریب می دهیم. زنها خیال می کنند تحسین و ستایش معنایی بیش از تحسین و ستایش دارد.»
«همه مردها حواس شان هست که تحسین و ستایش معنایی بیش از این داشته باشد.»
«اگر عمدی باشد، کارشان قابل توجیه نیست. اما من فکر نمی کنم آن قدرها که بعضی ها تصور می کنند، کارهای دنیا عمدی باشد.»
«به خاطر تو سعی می کنم هر چیزی را باور کنم. اما از این جور عقاید هیچ کس خیری نمی بیند. من اگر فکر می کردم شارلوت او را دوست دارد، به فهم و شعورش بیشتر شک می کردم. الان فقط در مورد احساس قلبی اش نظر خوشی ندارم. جین عزیز، آقای کالینز مرد از خودراضی، قلنبه گو، کوته فکر و ابلهی است. تو هم مثل من این را می دانی. تو هم باید مثل من احساس کنی زنی که با او ازدواج می کند قاعدتا درست فکر نمی کند. نمی توانی از چنین زنی دفاع کنی، حتی اگر شارلوت لوکاس باشد. به خاطر یک نفر آدم نمی شود معنای اصول اخلاقی و صداقت را عوض کرد. تو نمی توانی به خودت یا من بقبولانی که خودخواهی همان عاقبت اندیشی است و عدم فهم و تشخیص خطر همان امنیت خاطر بابت خوشبختی است.»
جین در جواب گفت: «فکر می کنم در مورد هر دو تند می روی، و من امیدوارم که وقتی آنها را با هم خوشبخت دیدی خودت متوجه بشوی. ولی بگذریم. تو به چیز دیگری هم اشاره کردی. از دو مورد گفتی. من منظورت را می فهمم ولی از تو خواهش می کنم، لیزی عزیز، که خیال نکنی آن شخص قابل سرزنش است. نباید بگویی که نظرت درباره اش عوض شده ، چون واقعاً ناراحتم می کنی، نباید به همین زودی خیال کنیم که از روی قصد و نیت به ما صدمه زده اند. نباید انتظار داشته باشیم یک مرد جوان پر شر و شور همیشه مراقب و گوش به زنگ باشد. خیلی وقت ها ما با خیالات مان خودمان را فریب می دهیم. زنها خیال می کنند تحسین و ستایش معنایی بیش از تحسین و ستایش دارد.»
«همه مردها حواس شان هست که تحسین و ستایش معنایی بیش از این داشته باشد.»
«اگر عمدی باشد، کارشان قابل توجیه نیست. اما من فکر نمی کنم آن قدرها که بعضی ها تصور می کنند، کارهای دنیا عمدی باشد.»