فصل ۱
نامه دوشیزه بینگلی رسید و به شک و تردیدها خاتمه داد. از همان جمله اول معلوم بود که به خیر و خوشی تمام زمستان را در لندن می مانند. در پایان هم نوشته بود برادرش متأسف است که قبل از رفتن از هر تفردشر فرصت نکرده بود به دوستان عرض ارادت کند.
امیدها بر باد رفت. کاملا بر باد رفت. جین وقتی توانست بقیه نامه را بخواند مطلب چندانی دستگیرش نشد جز ابراز محبت نویسنده نامه که اصلا خیالش را آسوده نمی کرد. بیشتر نامه تعریف و تمجید از دوشیزه دارسی بود. کلی از جذابیت های او نوشته بود. کارولین با خوشحالی به صمیمیت بیشتر خود با او فخر فروخت و حتی پیش بینی کرد آرزوهایی که در نامه قبلی بیان کرده بود تحقق خواهد یافت. همچنین با رضایت فراوان از این مطلب صحبت کرد که برادرش در خانه آقای دارسی کاملا خودمانی شده و جا افتاده است، و بعد هم با شور و شوق از بعضی نقشه های آقای دارسی در مورد اسباب و اثاث جدید حرف زد.
الیزابت، که جین اندکی بعد لب مطالب نامه را به او گفت، در سکوت آمیخته با آزردگی گوش داد. از یک طرف دلواپس خواهرش بود، و از طرف دیگر از همه آن دیگران احساس بیزاری می کرد. به این حرف کارولین که
نامه دوشیزه بینگلی رسید و به شک و تردیدها خاتمه داد. از همان جمله اول معلوم بود که به خیر و خوشی تمام زمستان را در لندن می مانند. در پایان هم نوشته بود برادرش متأسف است که قبل از رفتن از هر تفردشر فرصت نکرده بود به دوستان عرض ارادت کند.
امیدها بر باد رفت. کاملا بر باد رفت. جین وقتی توانست بقیه نامه را بخواند مطلب چندانی دستگیرش نشد جز ابراز محبت نویسنده نامه که اصلا خیالش را آسوده نمی کرد. بیشتر نامه تعریف و تمجید از دوشیزه دارسی بود. کلی از جذابیت های او نوشته بود. کارولین با خوشحالی به صمیمیت بیشتر خود با او فخر فروخت و حتی پیش بینی کرد آرزوهایی که در نامه قبلی بیان کرده بود تحقق خواهد یافت. همچنین با رضایت فراوان از این مطلب صحبت کرد که برادرش در خانه آقای دارسی کاملا خودمانی شده و جا افتاده است، و بعد هم با شور و شوق از بعضی نقشه های آقای دارسی در مورد اسباب و اثاث جدید حرف زد.
الیزابت، که جین اندکی بعد لب مطالب نامه را به او گفت، در سکوت آمیخته با آزردگی گوش داد. از یک طرف دلواپس خواهرش بود، و از طرف دیگر از همه آن دیگران احساس بیزاری می کرد. به این حرف کارولین که