نام کتاب: صحبت شیطان
بن بست

*سی. بی. گیلفورد*

در چنین روزی، کار پلیس گشت، *پیت کربز*، آسان بود. او یکه و تنها، در پارک بخش انجام وظیفه می کرد. او بیشتر روزها تنها بود. با این حال، امروز حقیقتاً تنهاتر می نمود. مردم هیچ وقت در هوای بد به پارک نمی آمدند. هوا کاملا ابری، گرفته و تار بود و هر لحظه ممکن بود باران ببارد. گه گاه باد سردی در میان فضاهای باز بشدت می وزید و حتی به مناطق پر درخت نیز نفوذ می کرد. پیت کربز امثال این باد را هنگامی که بر حسب وظیفه ساختمان آسایشگاهها را بازرسی می کرد و پس از آن با خوشحالی به سر پناه گرم و راحت اتومبیل گشتش باز می گشت، آزموده بود.
C. B. Gifford<br />Pete Krebs

صفحه 185 از 291