نام کتاب: صحبت شیطان
هنوز باید خیلی چیزها یاد بگیری، هیگر.
پنی من افزود:
- وریاتی دانشمند برجسته ای است. وقتی فکر کرد با سلاح کم اهمیتش ما را فریب داده است، حس کردم به من توهین شده. او چند ماه از کشورش بیرون بوده و هنوز مدرکی نداریم که نشان بدهد دولتش حتی دنبال اوست. و بعید نیست که آنها بخواهند او آزاد باشد. چرا؟ یادت می آید درست بعد از آنکه رسیدیم وریاتی درباره قطعات سلاح صوتی چه گفت؟
هیگر اخمی کرد و گفت: من... فکر می کنم یادم بیاید. گفت تمام قطعات با دست ساخته شده اند. باید با شرکتهای الکترونیکی این کشور تماس بگیرد تا آنها را تولید کند.
- به عبارت دیگر، هیگر، او می توانست اجازه استفاده از هر شرکت الکترونیکی را که بخواهد داشته باشد. این شرکتها با دولت قرارداد دارند و کارهای بسیار محرمانه انجام می دهند، کارهایی که وریانی می توانست از آن سر در بیاورد و دولتش هم حاضر است برای گرفتن آن اطلاعات هرچه دارد بدهد.
هیگر با تعجب پرسید: منظورت این است که آنها واقعاً همه چیز را برایش فاش می کنند؟
- ابر دانشمندی که وفاداریش را از طریق پناهنده شدن ثابت کرده است؟ اصلا فکر نمی کنم مشکلی داشته باشد. و زمانی که کشف کنیم سلاحش کار نمی کند، از این کشور اخراجش می کنیم تا به وطنش برگردد.
هیگر که کاملا گیج شده بود، پرسید: اما چه طور توانست آزمایش سلاح صوتی را با موفقیت انجام بدهد؟ منظورم این است که آن اهداف طوری منفجر شدند که انگار...

صفحه 181 از 291