نام کتاب: صحبت شیطان
احتمال ساخته شدن چنین سلاحی را رد نمی کنند. به سی.آی.ای. دستور داده اند در این مورد تحقیق کند. اما از آنجا که حدس می زدند ممکن است حقه ای در کار باشد این کار را به «عملیات ویژه» واگذار کردند.
- بگذارید واضح بگویم...
پنی من هیکلش را روی صندلی جابه جا کرد و ادامه داد:
- می خواهید این... این بچه را با خودم میان وحشیهای کانادا ببرم و با مردی که تا به حال ندیده ام ارتباط برقرار و سلاحی را که اصلا نمی دانم چیست، امتحان کنم؟
رایم گفت: آنقدرها هم بد نیست. فقط ببین سلاح صوتی واقعاً کار می کند یا نه. اگر درست کارکرد می توانی به وریاتی پیشنهاد بدهی. دستت باز است تا سقف دویست هزار دلار برای نمونه اولیه و طرحهایی که هست بپردازی. اگر برای معامله به پول بیشتری احتیاج داشتی برای دستورات بعدی با بی سیم با من تماس بگیر. اوه، و یک چیز دیگری پنی من...
- بله؟
- قبل از اینکه بروی بهتر است بدهی لباست را بشویند و اتو کنند. پیراهنت هم باید شسته شود. کفشهای نو؟ شاید. در مورد کراوات، خوب...
وقتی در پشت سر هیکل پنی من که هیگر را با اصرار به جلو هل می داد بسته شد، رایم همچنان حرف می زد.
***

صفحه 168 از 291