نام کتاب: صحبت شیطان
رایم بی آنکه توجهی به لحن مسخره او داشته باشد، گفت: بسیار خب، بگذارید ادامه بدهیم. لطفا بفرمایید بنشینید.
آنگاه، از کشوی میز، نقشه شرق کانادا را بیرون کشید. با خط کش بلندش به نقطه ای نزدیک مرکز ایالت *کبک* اشاره کرد و گفت: اینجا دریاچه *نیچیکام* است. با یک هواپیمای دریایی به آنجا خواهی رفت. در آن حوالی جاده ای نیست، اما در ساحل جنوبی دو کلبه وجود دارد. آنجاست که با دکتر *وریاتی* تماس می گیری.
پنی من تکرار کرد:
- دکتر وریاتی؟
- بله، همان مرد آلبانیایی، یک فیزیکدان درجه یک. قاچاقی از کشورش خارج شده و به کانادا رفته است. ماهها هیچ کس خبری از او نداشت. اما تازگیها با دولت ما تماس گرفته است. به نظر می آید چیزی برای فروش دارد.
هیگر پرسید: چه چیز؟
رایم پاسخ داد: اسمش را گذاشته «سلاح صوتی». احتمالا این وسیله که تقریبا اندازه یک تفنگ شکاری بزرگ است، می تواند اشعه فراصوتی را مثل لیزر به شکل یک خط بیرون بفرستد. این اشعه، آن طور که ورباتی ادعا می کند، می تواند ساختار اتمی هرچه را که هدفش باشد به هم بریزد. بعد آن هدف، درست مثل اینکه دینامیتی در کنارش باشد، منفجر می شود.
پنی من خرخرکنان گفت: به نظرم کمی مشکوک می آید.
رایم اظهار داشت: دانشمندان ما هم همین نظر را دارند. اما به طور کلی
Quebec<br />Nichicum<br />Veriati

صفحه 167 از 291