از او پرسیدم: ممکن است سرود اکویناس را برایم بزنید؟
- امروز بعد از ظهر بین ساعت چهار و پنج در کلیسا خواهم بود. در آنجا آن را خواهم نواخت. اگر بخواهید می توانید ضبطش کنید.
- بسیار خب.
ماری فنکریک نزدیکم آمد و پرسید: برای ناهار می مانید؟
- متشکرم، فکر نمی کنم.
به نظر نمی رسید در آن خانه شلوغ و در هم غذای مطبوعی در انتظارم باشد.
- خبر تقریبا کامل شده است. فقط می خواهم سرود را ضبط کنم و به نیویورک برگردم.
فنکریک لبخند ملایمی زد: حتی با ضبط سرود هم نمی شود این لذت را به خوانندگان انتقال داد، نه؟ همان طور که میدانید مطالب چاپی محدودیتهایی دارند.
- این مشکل من نیست. من فقط مقاله ام را می نویسم. یک متخصص موسیقی باید به نوار گوش دهد و برداشت خود را در مورد آن روی کاغذ بیاورد.
- او هم باید با شما می آمد.
- *آرونز*؟ او هیچ وقت *منهتن* را ترک نمی کند. به علاوه در حقیقت او در استخدام اوری ویک نیست، استاد دانشگاه کلمبیاست...
حرفم را قطع کردم چون فکری ناگهانی به ذهنم رسید. هرب کوئیک قبل از مرگ به شخصی در نیویورک زنگ زده بود. چرا او آرونز نباشد؟
فنکریک پرسید: موضوع چیست؟
- هیچ چیز. همین الان چیزی به خاطرم آمد که باید در موردش تحقیق
- امروز بعد از ظهر بین ساعت چهار و پنج در کلیسا خواهم بود. در آنجا آن را خواهم نواخت. اگر بخواهید می توانید ضبطش کنید.
- بسیار خب.
ماری فنکریک نزدیکم آمد و پرسید: برای ناهار می مانید؟
- متشکرم، فکر نمی کنم.
به نظر نمی رسید در آن خانه شلوغ و در هم غذای مطبوعی در انتظارم باشد.
- خبر تقریبا کامل شده است. فقط می خواهم سرود را ضبط کنم و به نیویورک برگردم.
فنکریک لبخند ملایمی زد: حتی با ضبط سرود هم نمی شود این لذت را به خوانندگان انتقال داد، نه؟ همان طور که میدانید مطالب چاپی محدودیتهایی دارند.
- این مشکل من نیست. من فقط مقاله ام را می نویسم. یک متخصص موسیقی باید به نوار گوش دهد و برداشت خود را در مورد آن روی کاغذ بیاورد.
- او هم باید با شما می آمد.
- *آرونز*؟ او هیچ وقت *منهتن* را ترک نمی کند. به علاوه در حقیقت او در استخدام اوری ویک نیست، استاد دانشگاه کلمبیاست...
حرفم را قطع کردم چون فکری ناگهانی به ذهنم رسید. هرب کوئیک قبل از مرگ به شخصی در نیویورک زنگ زده بود. چرا او آرونز نباشد؟
فنکریک پرسید: موضوع چیست؟
- هیچ چیز. همین الان چیزی به خاطرم آمد که باید در موردش تحقیق
Arons<br />Manhattan