نام کتاب: صحبت شیطان
گفتم: اسمم تد والیس و کارم شخصی است.
- یک لحظه، آقا. ببینم آقای گریوز هستند یا خیر.
منتظر شدم. چند لحظه بعد منشی برگشت.
- متأسفم، آقا. امروز آقای گریوز در جلسه اند. مایلید چهارشنبه آینده ساعت دو تشریف بیاورید؟
بتندی گفتم: چهارشنبه؟ مرده شور. ببین کاغذی بردار و اسمم را روی آن بنویس. ت - د - و - ا - ل - ی - س. حالا آن را ببر آنجا و روی میزش بگذار. به او بگو نیم ساعت دیگر آنجا هستم!
انگار چنین چیزی زیاد معمول نبود. او دستپاچه شد. آن وقت چیزی درباره تلاش کردن گفت و دوباره از پای تلفن رفت. از این فرصت استفاده کردم و مشروب دیگری سفارش دادم. درست وقتی که دختر برگشت، متصدی بار، مشروب را برایم آورد.
منشی گفت: آقای والیس، آقای گریوز نیم ساعت دیگر شما را می بینند.
از آهنگ صدایش مطمئن شدم از اینکه تقاضای ملاقات پذیرفته شده، بیش از اندازه «متعجب» است.
تقریبا به خنده گفتم: آنجا خواهم بود.
دلم می خواست وقتی دختر یادداشت را به او می داد، پیرمرد را می دیدم.
به بار بازگشتم و مشروب را تمام کرد. به ردیفهای درخشان شیشه های پشت بار نگاه کردم و با خود گفتم که اگر یکی دیگر بخورم، ضرری ندارد. ممکن است خیلی هم خوب باشد.
مشروب دوبلی سفارش دادم.
با وجود آنکه کاملا خود را برای این ملاقات آماده کرده بودم، هنگام

صفحه 116 از 291