نام کتاب: زنان کوچک
- یادم میاد که یک روز همه مون از تپه بالا رفتیم و کارهامون رو با خودمون بردیم و به تپه های پشت رودخونه و به خورشید که پشت ابرهای طلائی می درخشید، نگاه کردیم. لوری پیش ما اومد و همه مون در مورد آرزوها و آینده مون حرف زدیم. حالا یکی از آرزوهای ما برآورده شده. این طور نیست؟
جو گفت:
- این طور فکر می کنم.

صفحه 98 از 156