خطای بزرگی کرده است. موضوع چیست؟
جو گفت:
- او اشتباهی کرده بود ولی ما بخشیدیمش و به ما قول داد که دیگه همچین کاری نمی کنه. ما هم قول دادیم به کسی نگیم چه کرده.
آقای لاورنس گفت:
- این کافی نیست. باید بدانم که اگر او بهر نحوی نسبت به مادر شما بی احترامی کرده، او را بشدت تنبیه کنم.
جو گفت:
- نه، اون نسبت به مادرم بی حرمتی نکرده. مادرم نمیخواد کسی بدونه چه اتفاقی افتاده و لوری به او قول داده چیزی نگه. به همین دلیله که نمیتونه به شما بگه آقا! من امیدوارم که شما اونو بخشید.
آقای لاورنس گفت:
- اگر این طور باشد. گمان می کنم باید او را بخشم اما او بیشتر اوقات مرا خشمگین می کند و من نمیدانم اگر بدین منوال باشد، سرانجام کار ما چه خواهد شد.
جو گفت:
- به شما میگم آقا چه میشه. اون فرار می کنه.
آقای لاورنس بمحض شنیدن این حرف با دستپاچگی گفت :
- بسیار خوب! برو و بگو برای خوردن ناهار پائین بیاید.
- ولی او نمیاد آقا! او خیلی خشمگینه و حرف شما رو باور نمی کنه. اون نمیتونه حقیقت رو بگه و من گمان می کنم که بازخواست شما احساساتش رو جریحه دار کرده.
آقای لاورنس کوشید جدی بنظر برسد، اما جو خندید. دخترک یقین
جو گفت:
- او اشتباهی کرده بود ولی ما بخشیدیمش و به ما قول داد که دیگه همچین کاری نمی کنه. ما هم قول دادیم به کسی نگیم چه کرده.
آقای لاورنس گفت:
- این کافی نیست. باید بدانم که اگر او بهر نحوی نسبت به مادر شما بی احترامی کرده، او را بشدت تنبیه کنم.
جو گفت:
- نه، اون نسبت به مادرم بی حرمتی نکرده. مادرم نمیخواد کسی بدونه چه اتفاقی افتاده و لوری به او قول داده چیزی نگه. به همین دلیله که نمیتونه به شما بگه آقا! من امیدوارم که شما اونو بخشید.
آقای لاورنس گفت:
- اگر این طور باشد. گمان می کنم باید او را بخشم اما او بیشتر اوقات مرا خشمگین می کند و من نمیدانم اگر بدین منوال باشد، سرانجام کار ما چه خواهد شد.
جو گفت:
- به شما میگم آقا چه میشه. اون فرار می کنه.
آقای لاورنس بمحض شنیدن این حرف با دستپاچگی گفت :
- بسیار خوب! برو و بگو برای خوردن ناهار پائین بیاید.
- ولی او نمیاد آقا! او خیلی خشمگینه و حرف شما رو باور نمی کنه. اون نمیتونه حقیقت رو بگه و من گمان می کنم که بازخواست شما احساساتش رو جریحه دار کرده.
آقای لاورنس کوشید جدی بنظر برسد، اما جو خندید. دخترک یقین