فصل سیزدهم
زندگی یا مرگ
دکتر «بنگز» آمد و گفت که بث مخملک گرفته است. او گمان می کرد که مخملک بث زیاد حاد نباشد اما هنگامی که موضوع بیماری «هامل»ها را شنید، خطوط چهره اش درهم رفت و توصیه کرد که امی باید فورا به خانه عمه مارچ برود.
چند روز بعد، بث بیمار شد. دکتر بنگز اغلب اوقات به عیادت او می رفت و چون خیلی کار داشت به هانا گفت که از او مراقبت کند. مگ چون گمان می کرد که بیماری را به فرزندان کینگ منتقل خواهد کرد برای درس دادن بچه ها به آن جا نمی رفت. او در خانه مانده بود و کارها را انجام میداد. وقتی برای خانم مارچ نامه می نوشت، احساس می کرد که می بایست درباره بیماری بت بنویسد اما هانا می گفت :
- نه عزیزم، چیزی در این مورد ننویس. حال بث زیاد بد نیست و چون پدرتون بشدت بیماره نباید مادرت رو بیشتر نگران کنی.
خانم مارچ از واشنگتن نامه نوشته بود که حال آقای مارچ خوب نیست و تا مدتی نخواهد توانست به خانه بازگردد. بیماری بث، روزبروز
زندگی یا مرگ
دکتر «بنگز» آمد و گفت که بث مخملک گرفته است. او گمان می کرد که مخملک بث زیاد حاد نباشد اما هنگامی که موضوع بیماری «هامل»ها را شنید، خطوط چهره اش درهم رفت و توصیه کرد که امی باید فورا به خانه عمه مارچ برود.
چند روز بعد، بث بیمار شد. دکتر بنگز اغلب اوقات به عیادت او می رفت و چون خیلی کار داشت به هانا گفت که از او مراقبت کند. مگ چون گمان می کرد که بیماری را به فرزندان کینگ منتقل خواهد کرد برای درس دادن بچه ها به آن جا نمی رفت. او در خانه مانده بود و کارها را انجام میداد. وقتی برای خانم مارچ نامه می نوشت، احساس می کرد که می بایست درباره بیماری بت بنویسد اما هانا می گفت :
- نه عزیزم، چیزی در این مورد ننویس. حال بث زیاد بد نیست و چون پدرتون بشدت بیماره نباید مادرت رو بیشتر نگران کنی.
خانم مارچ از واشنگتن نامه نوشته بود که حال آقای مارچ خوب نیست و تا مدتی نخواهد توانست به خانه بازگردد. بیماری بث، روزبروز