مگ گفت :
- اگر مشغول کاری بشی میتونی بمونی. مقررات این جا با تنبلی مغایره .
- اگر اجازه بدید بمونم، هر کاری بگید انجام میدم. از تنها موندن در خونه واقعاً خسته شده بودم.
جو گفت:
- پس کتاب رو بردار و برای ما بخون .
لوری، کتاب را به دست گرفت و با صدای بلند، آن را تا پایان خواند. پس از آن گفت:
- و حالا آیا از برنامه جدیدی که شروع کرده اید، تعریف می کنید؟
مگ در حالی که به خواهرهایش می نگریست گفت:
- آیا میتونیم بهش بگیم؟
جو گفت :
- خب، بعد از یک هفته تنبلی هر کدام تصمیم گرفتیم، هر روز مقدار معینی از کارهارو انجام بدیم. مادر دلش میخواد که هر قدر ممکنه از خونه بیرون باشیم، بنابراین ما کارهامون رو این جا آوردیم و خیلی هم خوشحال هستیم. ما گمان می کنیم که سیاح هستیم و این جا، بالای تپه، سرزمین رؤیایی است.
جو بسوئی اشاره کرد و لوری از میان درختان، مزارع آنسوی رودخانه و کوههای سبزی را که انگار سر به آسمان می سائیدند نظاره کرد. خورشید پائین آمده بود و ابرها در پرتو طلائی رنگ آن می درخشیدند. انگار دیوارهای شهری تماشائی بودند. جو گفت:
۔ اگر تمام آرزوهای ما برآورده می شد و ما می تونستیم در اونجا
- اگر مشغول کاری بشی میتونی بمونی. مقررات این جا با تنبلی مغایره .
- اگر اجازه بدید بمونم، هر کاری بگید انجام میدم. از تنها موندن در خونه واقعاً خسته شده بودم.
جو گفت:
- پس کتاب رو بردار و برای ما بخون .
لوری، کتاب را به دست گرفت و با صدای بلند، آن را تا پایان خواند. پس از آن گفت:
- و حالا آیا از برنامه جدیدی که شروع کرده اید، تعریف می کنید؟
مگ در حالی که به خواهرهایش می نگریست گفت:
- آیا میتونیم بهش بگیم؟
جو گفت :
- خب، بعد از یک هفته تنبلی هر کدام تصمیم گرفتیم، هر روز مقدار معینی از کارهارو انجام بدیم. مادر دلش میخواد که هر قدر ممکنه از خونه بیرون باشیم، بنابراین ما کارهامون رو این جا آوردیم و خیلی هم خوشحال هستیم. ما گمان می کنیم که سیاح هستیم و این جا، بالای تپه، سرزمین رؤیایی است.
جو بسوئی اشاره کرد و لوری از میان درختان، مزارع آنسوی رودخانه و کوههای سبزی را که انگار سر به آسمان می سائیدند نظاره کرد. خورشید پائین آمده بود و ابرها در پرتو طلائی رنگ آن می درخشیدند. انگار دیوارهای شهری تماشائی بودند. جو گفت:
۔ اگر تمام آرزوهای ما برآورده می شد و ما می تونستیم در اونجا