نام کتاب: زنان کوچک
- پس گمان می کنید که بهتره مشغول کار بشید و به دیگران کمک کنید؟
جو گفت:
- هفته کسل کننده ای بود، منظورم اینه که بهتره دوباره مشغول کار بشم.
مادرش گفت:
- بهتره آشپزی یاد بگیری، همه دخترها باید یاد بگیرند .
و لبخند زد. او دوشیزه کراکر را دیده بود و درباره دستپخت جو چیزهائی شنیده بود. جو گفت:
- مادر، شما به این علت رفتید که به ما بفهمانید چقدر احمق هستیم؟
- بله ، من می خواستم شما بدونید که فقط وقتی می تونیم توی خونه احساس خوشحالی و خوشبختی کنیم که هر کسی وظیفه خودش رو انجام بده. گمان کردم درس خوبی برای شماست که بدونید موقعی که هر کس فقط به فکر خودش باشه و هر کاری که دلش میخواد انجام بده و به دیگران فکر نکنه، چه وضعی پیش میاد. آیا همه تون از این که کاری نداشتین، خسته نشدین؟
دخترها گفتند:
- چرا همه خسته ایم.

صفحه 55 از 156