فصل هشتم
دیداری با افراد ثروتمند
«آنی موفات»، مگ را در میهمانی خانم «گاردینر» دید و رفتار او را خیلی پسندید. آن دو خیلی با هم صمیمی شدند.
در بهار، آنی از مگ و دوستش - «سالی گاردینر» - دعوت کرد که یک دو هفته را در خانه آنها بگذرانند. مگ به چهار خواهر کوچک کینگ درس میداد اما چون آنان بیمار بودند، توانست دعوت آنی را بپذیرد. جو و امی به او کمک کردند تا لباسهایش را آماده کند. بث گفت:
- فکر می کنم اون لباس قدیمی آبی که توی خونه می پوشیدی، حالا که بلندتر شده ای برات خوب باشه.
جو گفت:
- لباس خاکستری ات برای مهمونیهای کوچک خوبه و لباس سفیدت برای مهمونیهای بزرگتر مناسب تره.
مگ، چندان خوشحال نبود، زیرا لباس سفیدش بارها شسته شده بود و او می دانست که موفات‌ها ثروتمند هستند و لباسهای خیلی زیادی
دیداری با افراد ثروتمند
«آنی موفات»، مگ را در میهمانی خانم «گاردینر» دید و رفتار او را خیلی پسندید. آن دو خیلی با هم صمیمی شدند.
در بهار، آنی از مگ و دوستش - «سالی گاردینر» - دعوت کرد که یک دو هفته را در خانه آنها بگذرانند. مگ به چهار خواهر کوچک کینگ درس میداد اما چون آنان بیمار بودند، توانست دعوت آنی را بپذیرد. جو و امی به او کمک کردند تا لباسهایش را آماده کند. بث گفت:
- فکر می کنم اون لباس قدیمی آبی که توی خونه می پوشیدی، حالا که بلندتر شده ای برات خوب باشه.
جو گفت:
- لباس خاکستری ات برای مهمونیهای کوچک خوبه و لباس سفیدت برای مهمونیهای بزرگتر مناسب تره.
مگ، چندان خوشحال نبود، زیرا لباس سفیدش بارها شسته شده بود و او می دانست که موفات‌ها ثروتمند هستند و لباسهای خیلی زیادی