فصل بیست و پنجم
راز بث
در نامههائی که برای جو به نیویورک فرستاده می شد، اصلا در مورد وضع مزاجی بث نوشته نمی شد که جو بداند حال او بهتر یا بدتر شده است. پدر و مادر او نمیتوانستند به تغییری که هر روز صورت می گرفت، پی ببرند اما جو که پس از مدتی طولانی به خانه بازگشت، بی درنگ به آن پی برد. او دانست که بث بیمار است و چون طی مدت اقامت خود در نیویورک، مقداری پول پس انداز کرده بود، از پدر و مادرش خواست اجازه دهند که مدتی بث را به کنار دریا ببرد. آقا و خانم مارچ، از این پیشنهاد خوشحال شدند. آنها خرسند بودند که دو خواهر به مسافرت می روند و می دانستند که جو، خیلی خوب از بث مراقبت خواهد کرد.
آن دو به محل آرام و کم جمعیتی رفتند. دخترها فقط با چند نفر معاشرت می کردند زیرا دلشان می خواست باهم تنها باشند. آندو بسبب موضوعی که ابتدا هیچ یک در مورد آن سخنی نمی گفت به یکدیگر نزدیک شده بودند زیرا بث چندان مجالی برای زندگی کردن نداشت. جو
راز بث
در نامههائی که برای جو به نیویورک فرستاده می شد، اصلا در مورد وضع مزاجی بث نوشته نمی شد که جو بداند حال او بهتر یا بدتر شده است. پدر و مادر او نمیتوانستند به تغییری که هر روز صورت می گرفت، پی ببرند اما جو که پس از مدتی طولانی به خانه بازگشت، بی درنگ به آن پی برد. او دانست که بث بیمار است و چون طی مدت اقامت خود در نیویورک، مقداری پول پس انداز کرده بود، از پدر و مادرش خواست اجازه دهند که مدتی بث را به کنار دریا ببرد. آقا و خانم مارچ، از این پیشنهاد خوشحال شدند. آنها خرسند بودند که دو خواهر به مسافرت می روند و می دانستند که جو، خیلی خوب از بث مراقبت خواهد کرد.
آن دو به محل آرام و کم جمعیتی رفتند. دخترها فقط با چند نفر معاشرت می کردند زیرا دلشان می خواست باهم تنها باشند. آندو بسبب موضوعی که ابتدا هیچ یک در مورد آن سخنی نمی گفت به یکدیگر نزدیک شده بودند زیرا بث چندان مجالی برای زندگی کردن نداشت. جو