مایل نیست. آنقدر پیر هستم که این گونه موضوعات را بفهمم و نیز میدانم تنها کاری که می توانی بکنی این است که مدتی به مسافرت بروی. کجا خواهی رفت؟
- هرجا که بتونم. برام مهم نیست چه اتفاقی می افته.
- پسرم، حالا مثل یک مرد با این ماجرا روبرو شو. بیشتر مردها، حداقل یک بار با چنین ماجرائی در زندگی شان روبرو می شوند. چرا به اروپا نمی روی؟ تو دلت می خواست پس از اتمام تحصیل در کالج به آنجا بروی.
- اما دلم نمی خواست تنها برم .
- من نمی گویم که تنها برو. آنجا یک نفر هست که دلش می خواهد همیشه با تو باشد.
- چه کسی آقا؟
- خود من! امور تجاری من در لندن به رسیدگی نیاز دارد. همیشه آرزو داشتم پس از آن که آموزشهای ضروری را ببینی بتوانی آن را انجام بدهی اما حالا خودم بهتر می توانم این کار را بکنم. دلم می خواهد مدت کوتاهی تو را با خود به لندن ببرم زیرا هنگامی که امور تجاری را به عهده بگیری، بهتر می توانی آن را اداره کنی. بیش از آنچه لازم است تو را آنجا نگه نخواهم داشت. تو می توانی به فرانسه، آلمان، سوئیس، ایتالیا و هرجا که دلت میخواهد بروی و از تماشای تابلوها و شنیدن موسیقی و چیزهائی که زمانی برایت ارزشمند بودند، لذت ببری.
لوری گفت:
- بله آقا! من نمیتونم به لطف شما پاسخ منفی بدم. میام.
- هرجا که بتونم. برام مهم نیست چه اتفاقی می افته.
- پسرم، حالا مثل یک مرد با این ماجرا روبرو شو. بیشتر مردها، حداقل یک بار با چنین ماجرائی در زندگی شان روبرو می شوند. چرا به اروپا نمی روی؟ تو دلت می خواست پس از اتمام تحصیل در کالج به آنجا بروی.
- اما دلم نمی خواست تنها برم .
- من نمی گویم که تنها برو. آنجا یک نفر هست که دلش می خواهد همیشه با تو باشد.
- چه کسی آقا؟
- خود من! امور تجاری من در لندن به رسیدگی نیاز دارد. همیشه آرزو داشتم پس از آن که آموزشهای ضروری را ببینی بتوانی آن را انجام بدهی اما حالا خودم بهتر می توانم این کار را بکنم. دلم می خواهد مدت کوتاهی تو را با خود به لندن ببرم زیرا هنگامی که امور تجاری را به عهده بگیری، بهتر می توانی آن را اداره کنی. بیش از آنچه لازم است تو را آنجا نگه نخواهم داشت. تو می توانی به فرانسه، آلمان، سوئیس، ایتالیا و هرجا که دلت میخواهد بروی و از تماشای تابلوها و شنیدن موسیقی و چیزهائی که زمانی برایت ارزشمند بودند، لذت ببری.
لوری گفت:
- بله آقا! من نمیتونم به لطف شما پاسخ منفی بدم. میام.