فصل بیست و دوم
جو در نیویورک
نیویورک، نوامبر
بث و مادر عزیز، تصمیم دارم طی اقامتم در اینجا، نامه های طولانی برای شما بنویسم. گرچه مثل امی، دختر جوان و زیبائی که در اروپا سفر می کند نیستم اما مطالب زیادی برای نوشتن دارم.
خانم کرک نسبت به من خیلی مهربان است و من در این جا که افراد غریبه زیادی زندگی می کنند، اصلا احساس دلتنگی نمی کنم و احساس می کنم که در خانه خود هستم. او یک اتاق خواب - نشیمن خنده دار کوچک که زیر سقف واقع شده در اختیار من قرار داد و این اتاق، تنها جائی بود که داشت اما این اتاق گرم است و میز قشنگی کنار یک پنجره آفتاب رو گذاشته شده که در ساعات فراغت - زمانی که به دخترهای کوچک خانم کرک درس نمیدهم یا به او در کارها کمک نمی کنم - آنجا می نشینم و چیز مینویسم. فعلا با بچه ها غذا می خورم و این، بیشتر برایم مطلوب است که پشت میز بزرگ بنشینم و با دیگر ساکنان خانه غذا بخورم. دخترهای کوچولوی من، بچه های قشنگی هستند. اندکی لوس
جو در نیویورک
نیویورک، نوامبر
بث و مادر عزیز، تصمیم دارم طی اقامتم در اینجا، نامه های طولانی برای شما بنویسم. گرچه مثل امی، دختر جوان و زیبائی که در اروپا سفر می کند نیستم اما مطالب زیادی برای نوشتن دارم.
خانم کرک نسبت به من خیلی مهربان است و من در این جا که افراد غریبه زیادی زندگی می کنند، اصلا احساس دلتنگی نمی کنم و احساس می کنم که در خانه خود هستم. او یک اتاق خواب - نشیمن خنده دار کوچک که زیر سقف واقع شده در اختیار من قرار داد و این اتاق، تنها جائی بود که داشت اما این اتاق گرم است و میز قشنگی کنار یک پنجره آفتاب رو گذاشته شده که در ساعات فراغت - زمانی که به دخترهای کوچک خانم کرک درس نمیدهم یا به او در کارها کمک نمی کنم - آنجا می نشینم و چیز مینویسم. فعلا با بچه ها غذا می خورم و این، بیشتر برایم مطلوب است که پشت میز بزرگ بنشینم و با دیگر ساکنان خانه غذا بخورم. دخترهای کوچولوی من، بچه های قشنگی هستند. اندکی لوس