نام کتاب: زنان کوچک
خانم مارچ پرسید:
- با بث حرف زدی؟
- بله، ولی او به من نگفت از چه چیزی رنج می بره. مادر، من گمان میکنم میدونم. او عاشق لوری شده.
خانم مارچ گفت:
- اصلا فکر نمی کردم ولی بخاطر لوری هم که باشه تو باید چند وقتی از خونه دور باشی.
کارها خیلی زود انجام شدند. خانم کرک نوشت باعث خوشحالی اوست که جو به هتلش بیاید. وقتی لوری باخبر شد که جو به مسافرت می رود، برای خداحافظی نزد او رفت و گفت:
- جو! کاملا بی نتیجه ست. چشم من بدنبال توئه بنابراین مراقب باش چه می کنی والاّ به نیویورک میام و تورو به خونه برمیگردونم.

صفحه 125 از 156