از زندان ترجمه هم می کند. و البته نویسندگان تازه کار به اندازه ی کافی در اطراف روزنامه و مجله می پلکند که با کمال میل آثار نیمه تمام خدادادخان را تمام کنند. یا یادداشت هایی را که برای فلان سخنرانی برداشته بوده است، بدل به یک مقاله ی سنگین برای درج در مجله ی ماهانه بکنند. البته درست است که خدادادخان همیشه یک مطلب را چند بار در سخنرانی ها، یکی دو بار در سر مقاله ها و بعد در «کلاس کادر» و دست آخر به صورت مقاله ی «تئوریک» مجله ی ماهانه در می آورد، ولی فراموش نباید کرد که تذکر و تکرار یک مطلب درباره ی قطع رابطه با گذشته باشد. درباره ی خراب کردن پل ها باشد.
از این ها گذشته خدادادخان یک بار هم کتاب نوشته است. البته تا وقت نگذشته است متذکر بشوم که رای خداداد خان درباره ی فن مطالعه با کتاب خودش تطبیق نمی کند.
استقبال عجیبی که در محافل حزبی از آن کتاب به عمل آمده نشان می دهد که خدادادخان به هر صورت صاحب ذوق و استعدادی است که اگر هم اداره کننده ی مطبوعات حزبی نبود، باز کتابش خواندنی بود. به این طریق ملاحظه می کنید که فعالیت «آکادمیک» خدادادخان جامع الاطراف است. و او راستی حق دارد که نتواند در زندگی به خودش برسد و انتظار داشته باشد که زنش گره ی کراواتش را ببندد یا حقوقش را بیاورند در خانه اش بدهند. خدادادخان پیش از این که به عضویت کمیته ی مرکزی انتخاب بشود، یکی دو سال هم در یک ایالت شمالی
از این ها گذشته خدادادخان یک بار هم کتاب نوشته است. البته تا وقت نگذشته است متذکر بشوم که رای خداداد خان درباره ی فن مطالعه با کتاب خودش تطبیق نمی کند.
استقبال عجیبی که در محافل حزبی از آن کتاب به عمل آمده نشان می دهد که خدادادخان به هر صورت صاحب ذوق و استعدادی است که اگر هم اداره کننده ی مطبوعات حزبی نبود، باز کتابش خواندنی بود. به این طریق ملاحظه می کنید که فعالیت «آکادمیک» خدادادخان جامع الاطراف است. و او راستی حق دارد که نتواند در زندگی به خودش برسد و انتظار داشته باشد که زنش گره ی کراواتش را ببندد یا حقوقش را بیاورند در خانه اش بدهند. خدادادخان پیش از این که به عضویت کمیته ی مرکزی انتخاب بشود، یکی دو سال هم در یک ایالت شمالی