نام کتاب: زن زیادی
برده اند. از قالی های بزرگ و شمعدان ها و چلچراغ های سنگین گرفته تا مبل ها و رادیوگرام ها و یخچال ها. خلاصه اینکه خانه را لخت کرده اند. این بار خانم نزهت الدوله که جای خود داشت، حتی شوهرش هم تاب نیاورده بود و همان پای تلفن زانوهایش تا شده بود و نشسته بود. تنها برگه ای که از دزدها به دست آمد، این بود که جای چرخ های کامیون های متعدد روی شن باغ به جا مانده بود. فردا رییس شهربانی وقت، در مطبوعات مورد حمله قرار گرفت که در عرض دو ماه، دو بار خانه یک نماینده ملت را به روی دزدها باز گذاشته و طرح یک استیضاح جدید داشت در مجلس به پانزده امضا حد نصاب خود می رسید که وزیر داخله، یک هفته بعد از شب دزدی، با یک مانور ماهرانه، طی یک ماده واحده (!) تقاضای سلب مصونیت از داماد تازه یعنی رییس ایل کرد و آن هایی که سرشان توی حساب نبود، گیج شده بودند و نمی دانستند سیاست روس است یا انگلیس است یا امریکا...و اصلا این همه جنجال از کجا آب می خورد. حالا نگو همان فردای دزدی اخیر، دوتا از خدمتکارهای سابق خانم نزهت الدوله که سر جهاز خانم بودند و رییس ایل بیرونشان کرده بود، سراغ خواهر خانم نزهت الدوله

صفحه 47 از 161