نام کتاب: زن زیادی
و صبح که اهل خانه بیدار شدند، دیدند تمام هدایا، به اضافه هرچه جواهر و طلا و نقره و ترمه که روی میز ها و سر بخاری های دیواری پخش بوده است و دو جفت قالیچه ابریشمی که زیر صندلی عروس و داماد پهن کرده بودند از دست رفته است. مجلس شب پیش تا ساعت سه طول کشیده بود و طبیعی بود که در چنان شبی، حتی خدمتکاران هم در اثر خالی کردند ته گیلاس ها مست کرده باشند. و مسلما دزدها نمی توانسته اند چنین فرصتی را غنیمت نشمارند. با همه این ها، زندگی عروس و داماد از فردا به خوبی و خوشی شروع شد.
درست است که شوهر خواهر خانم نزهت الدوله مطلب را حتی در کابینه مطرح کرد و با وجود دوستی های تازه برقرار شده شب عروسی، نزدیک بود شوهر خانم نزهت الدوله، به عنوان عدم امنیت، دولت را در مجلس استیضاح کند،.. ولی قضیه به این خاتمه یافت که رییس شهربانی وقت را عوض کردند و رییس جدید، به تعداد کلانتری های شمیران افزود و گشت شبانه گذاشت. آقا هم تمام خدمتکاران خانه را که سر جهازی خانم بودند، از آشپز تا باغبان اخراج کرد و به جای آن ها هفت نفر از افراد ایل را که تلگرافی احضار کرده بودند، گذاشت. اما خانم نزهت الدوله خم به ابرو نیاورد.

صفحه 43 از 161