و قرار شد تا آقای رییس ایل، املاک ضبط شده اش را از دولت پس بگیرد و در تهران کاملا مستقر شود، ... خانم در یکی از نقاط شمیران خانه ای اجاره کند که دنج باشد و دور از گرما، تابستان را سر کنند و برای پاییز به شهر برگردند که تا آن وقت تکلیف املاک آقا حتما معلوم شده و به هر صورت شوهر خواهر خانم نزهت الدوله وزیر بود و می توانست در مجلس به دوستی یک رییس ایل امیدوار باشد.
گرچه خواهر مو بور و چشم آبی، درباره صد هزار تومان مهر، کمی سخت گیری نشان می داد، اما رییس ایل خیلی دست و دلباز بود. حتی قول داد که به زودی هفت نفر زن و مرد از افراد ایل خود را برای کارهای خانه بخواهد و نگذارد خانم دست به سیاه و سفید بزند. دست آخر روز عروسی را معین کردند و شیرینی دهان همدیگر گذاشتند و به خوبی و خوشی از هم جدا شدند. خانم نزهت الدوله که سر از پا نمی شناخت در عرض یک هفته، خانه شهری اش را اجاره داد و باغ بزرگی در شمیران اجاره کرد و به تهیه مقدمات عروسی با سومین شوهر ایده آل خود پرداخت. به وسیله یکی از خواهرزاده هایش که برای تحصیل به فرنگ رفته بود یک دست لباس کامل عروسی وارد کرد که بیست و یک متر دنباله داشت. و چهارصد
گرچه خواهر مو بور و چشم آبی، درباره صد هزار تومان مهر، کمی سخت گیری نشان می داد، اما رییس ایل خیلی دست و دلباز بود. حتی قول داد که به زودی هفت نفر زن و مرد از افراد ایل خود را برای کارهای خانه بخواهد و نگذارد خانم دست به سیاه و سفید بزند. دست آخر روز عروسی را معین کردند و شیرینی دهان همدیگر گذاشتند و به خوبی و خوشی از هم جدا شدند. خانم نزهت الدوله که سر از پا نمی شناخت در عرض یک هفته، خانه شهری اش را اجاره داد و باغ بزرگی در شمیران اجاره کرد و به تهیه مقدمات عروسی با سومین شوهر ایده آل خود پرداخت. به وسیله یکی از خواهرزاده هایش که برای تحصیل به فرنگ رفته بود یک دست لباس کامل عروسی وارد کرد که بیست و یک متر دنباله داشت. و چهارصد