ی پیکلز خوابیده بودند، بیدار کرد. پرنده ها برای جیک چھچھی زدند و جیک لبخند زنان و در حالی که با دنده ی عقب وارد خیابان آدامز می شد، با زدن سوت به سلام به آنها پاسخ گفت. پس از طی دو بلوک به خیابان جفرسون که به خیابان واشنگتن منتهی می شد رسید. جیک اغلب از خود می پرسید که چرا در هر شهر کوچک در ایالات جنوبی آمریکا خیابانهایی را به اسامی آدامز و جفرسون و واشنگتن نامگذاری کرده بودند، اما هیچ خیابانی که یادآور نام «لینکلن » یا « گرانت » باشد، وجود ندارد.
خیابان واشنگتن از شرق به غرب امتداد داشت و از شمال میدان کلانتون می گذشت.
از آنجا که کلانتون مرکز اداری و قضایی فورد کانتی بود، میدان وسیعی داشت که
ساختمان دادگاه کانتی در وسط آن واقع بود. ژنرال «کلانتون » شهر را خوب طراحی کرده و میدانی با طول و عرض زیاد برای آن پیشبینی نموده بود. درختان بزرگ بلوط، در حاشیه ی چمن سر به آسمان کشیده بودند. ردیف درختان، آنچنان صاف و مستقیم بود که گویی خط آنها را با خط کش رسم کرده بودند. ساختمان دادگاه کانتی قدمتی یکصد ساله داشت و پس از آنکه یانکی ها بنای قبلی دادگاه را به آتش کشیدند و تخریب کردند، در محل فعلی از نو ساخته شد. نمای جلوی ساختمان عمدا و به منظور نشان دادن موضع و ماهیت شهر، رو به جنوب ساخته شده بود. این ترفند معماران، طعنه ای آشکار به یانکی های شمالی بود. ستونهای سفید و کرکره های سیاه پنجره ها، به ساختمان دادگاه ابهت و شکوه خاصی می بخشید. ساختمان را در روز اول با آجر قرمز ساخته بودند، اما آجرها اکنون به رنگ سفید می درخشیدند. جوانان پیشاهنگ هر