نام کتاب: زمانی برای کشتن
ماموریت از تخت بیرون بیاندازد. در چنین مواقعی کارلا ساعت را خاموش می کرد و سپس دوباره به زیر پتو می خزید. ولی در اکثر مواقع کارلا با او احساس همدردی نمی کرد، چون بیدار شدن در صبح به این زودی را دیوانگی محض می دانست.| ساعت را در دستشویی گذاشته بودند تا جیک نتواند از روی تخت آن را خاموش کند؛ و وقتیکه از تخت بیرون می آمد و سر پا می ایستاد، خواب را از سر بدر می کرد و محال بود به رختخواب برگردد. این یکی از قوانینی بود که جیک برای خود وضع کرده بود. قبلا که ساعت روی میز کنار تختخواب قرار داشت و صدای زنگ آن ملایم و قابل تحمل بود، کارلا قبل از آنکه جیک از خواب بیدار شود، با یک حرکت دست صدای آن را خاموش می کرد. جیک در چنین روزهایی تا ساعت هفت یا هشت می خوابید، و به این ترتیب تمام روزش به هدر می رفت، چون نمی توانست راس ساعت هفت کارش را شروع کند؛ این هم یکی دیگر از قوانین خودساخته ی جیک بود. از روزی که ساعت را به دستشویی تبعید کرد، دیگر چنین اتفاقی نیفتاد. وم جیک جلوی لگن دستشویی رفت، با آب سرد صورتش را شست و سپس چراغ را روشن کرد و وحشتزده به آینه خیره شد. موهای قهوه ای رنگش که معمولا صاف و مرتب بود، اکنون به کلاف ژولیده و سردرگمی تبدیل شده بود و چنین به نظر می رسید که طی شب گذشته، ژستنگاه موی سرش حداقل پنج سانتیمتر عقب نشینی کرده است؛ شاید هم پیشانی اش باد کرده و به طرف جلو پیشروی نموده بود. هنوز مست خواب بود و چشمانش باز نمی شد. لبه ی ملافه شیار قرمز رنگی بر روی نیمه ی چپ

صفحه 33 از 765