نام کتاب: رمان 1984
بودند و اکنون امکان وقوع به آنها داده نمی شود، اما آشوب های دیگری با همان وسعت امکان وقوع می یابند. بر این آشوب ها هیچگونه نتیجه ی سیاسی مترتب نیست، چرا که راهی برای به زبان آوردن نارضایتی در میانه نیست. و اما مسئله‌ی اضافه تولید، که از زمان توسعه ی صناعت ماشین در بطن جامعه ی ما نهفته بوده است، با طرح جنگ مداوم (ر.ک فصل سوم)، که برای برانگیختن روحیه ی عمومی هم مفید است، حل شده است. بنابراین به لحاظ حاکمان کنونی ما، انشعاب قشر تازه ای از آدم های توانمند، با اشتغال ناقص و عطش برای قدرت، و رشد لیبرالیسم و شک گرایی در افراد هم‌شأن قشر حاکم، تنها خطرات جدی اند. و یعنی اینکه مسئله، یک مسئله ی آموزشی است. مسئله ی قالب ریزی بی وقفه‌ی آگاهی قشر راهبر است و قشر بزرگتر مدیریت که یک درجه پایین تر از قشر راهبر قرار دارند. آگاهی توده ها تنها بایستی به راهی منفی تحت تأثیر قرار داده شود.
با این پیشینه می توان به ساخت کلی جامعه‌ی اقیانوسیه پی برد. ناظر کبیر در رأس هرم می آید. ناظر کبیر منزه و قدر قدرت است. هرگونه توفیق و دستاورد و پیروزی و اکتشافات علمی، مجموعه‌ی معرفت و عقل و سعادت و فضیلت، مستقیما از رهبری و الهام او صادر می شود. هرگز کسی ناظر کبیر را ندیده است. چهره ای است بر دیوارها و صدایی در تله اسکرین. به ضرس قاطع می توان گفت که زنده ی جاوید است و میلاد او متیقن نیست. ناظر کبیر نقابی است که بدان وسیله حزب خود را در معرض تماشای جهانیان قرار می دهد. عملکرد او این است که به صورت قطب عشق و نفرت و احترام (عواطفی که بیش از یک سازمان به یک فرد معطوف می شود) درآید. حزب مرکزی پایین تر از ناظر کبیر قرار دارد. تعداد آن محدود است به شش میلیون یا چیزی کمتر از دو درصد جمعیت اقیانوسیه. بعد از حزب مرکزی، حزب معمولی می آید. اگر حزب مرکزی را مغز متفکر حکومت بدانیم، حزب معمولی درست شبیه دستهای حکومت است. پایین تر از این، توده های صم بکم می آید که معمولا آنها را «رنجبران» می نامیم. تعداد آنها شاید هشتادوپنج درصد جمعیت اقیانوسیه باشد. به لحاظ طبقه بندی پیشین ما، رنجبران طبقه ی پایین اند، زیرا جمعیت بردهی سرزمین های استوایی که دست به دست

صفحه 195 از 283