نام کتاب: رمان 1984
توانست تقریبا بی هیچ مخالفتی به این پایگاه رهبری برسد، زیرا کل روند به صورت عملی جمعی عرضه شده بود. همواره فرض بر این بود که اگر از طبقهی سرمایه دار سلب مالکیت شود، سوسیالیسم به ضرورت از پی آن می آید؛ و از طبقه‌ی سرمایه دار بی چون و چرا سلب مالکیت شده بود. همه چیز، از کارخانه گرفته تا معدن و زمین و خانه و حمل ونقل، از آنها گرفته شده بود؛ و از آنجا که این چیزها دیگر ملک خصوصی نبودند، نتیجه این شد که اموال عمومی گردند. سوسیانگل که از شجره‌ی نهضت سوسیالیستی پیشین روییده و فرهنگ اصطلاحات آن را به ارث برده بود، در واقع به اجرای ماده ی اصلی برنامه سوسیالیستی همت گماشته است، با این نتیجه ی پیش بینی شده و از قبل منظورگشته که نابرابری اقتصادی امری دائمی شده است.
اما مسائل دائمی ساختن جامعه ی طبقاتی بیخدارتر از این است. قشر حاکم را به چهار راه می توان از قدرت ساقط کرد. یا مقهور قدرت خارجی می شود، یا بی کفایتی در امر حکومت، توده ها را به عصیان بر می انگیزد، یا اجازهی ظهور به طبقه ی متوسطی نیرومند و ناراضی می دهد، یا اعتماد به نفس و میل به حکومت کردن را از دست می دهد. این علتها تک تک عمل نمی کنند، و برحسب قاعده تا حدودی هر چهار علت رخ می نمایند. گروه حاکمه ای که در برابر آنها خود را رویین تن کند، برای همیشه در قدرت باقی می ماند. در نهایت، عامل تعیین کننده گرایش ذهنی خود قشر حاکم است.
در نیمه ی دوم قرن حاضر، اولین خطر در واقع ناپدید شده بود. هریک از سه قدرتی که اکنون دنیا را بین خود تقسیم کرده اند، به واقع تسخیرناشدنی اند، و تنها از راه تغییرات آهسته‌ی جمعیت شناسانه در حیطه‌ی تسخیر در می آیند و هر حکومتی برخوردار از قدرت های وسیع، می تواند به آسانی آن را دفع کند. خطر دوم نیز تنها یک خطر نظری است. تودهها هیچگاه به ارادهی خویش عصیان نمی کنند، و تنها به دلیل استضعاف هم عصیان نمیکنند. در حقیقت مادام که معیارهای مقایسه پیش رویشان گذاشته نشود، هیچگاه به استضعاف خویش پی نمی برند. بحرانهای اقتصادی پی درپی در دوران های گذشته کلا غیرضروری

صفحه 194 از 283